سیری در رسالات موسیقایی
بر اساس تحقیقات دکتر حسین محمدزاده صدیق
ناصر بهنژاد (مدرس تار در تبریز)
استاد بزرگوار، دكتر حسین محمدزاده صدیق را با آثار گرانبهایشان در زمینههای زبانشناسی، ادبیات و مخصوصاً ادبیات تركی میشناختم تا روزی كه كتاب رسالات موسیقی به دستم رسید و بعدها مجموعه مقالات قوپوزنوازان را در مجلهی مقام موسیقایی مطالعه كردم. شوق و عطش دیدار و تلمّذ از محضر استاد در دلم به جوش آمده بود. در نوروز سال 1387 در شبكهی چهار تلویزیون با دیدن برنامهی ایرانی نوروز است، دیگر تاب صبوری از من گرفته شد. در جستجوی دیدار بودم تا پیشانی ارادت بر آستان علم و معرفت آن پیر فرزانه بگذارم. تا این كه مدیریت محترم انتشارات ندای شمس – آقای علیخانی- شرایط این دیدار را فراهم كردند.
در همان روز كه استاد، علاقه و عشق مرا در خصوص تحقیق، جمعآوری و تصحیح نسخ و رسالات موسیقی احساس كردند، با سعهی صدر اجازه دادند تا افتخار گردآوری، تنظیم و ویرایش مجدد آثار ایشان در زمینهی موسیقی را داشته باشم.
این كتاب با نام «سیری در رسالههای موسیقایی» چاپ شد كه در واقع مجموعهای از زحمات استاد است كه در طی سالها تدریس متون و نسخ خطی رسالات موسیقی در دانشگاه سوره (تهران) تدوین و تألیف كردهاند. فصل رسالات عربی موسیقی را از مجموعهی درسگفتههای استاد در كلاسهای دانشگاه هنر و سوره برگرفتم. به همین دلیل شیوهی نگارش جملات در فصل چهارم - كه مربوط به رسالات عربی است- نیز، اندكی با شیوهی نگارش فصول دیگر متفاوت است. همچنین استاد اجازه دادند تا مجموعهی مقالات ایشان در مجلهی مقام موسیقایی را با نام قوپوزنوازان دلسوختهی آذربایجان را نیز در كتابی مجزا به زیور طبع آراسته كنم.[1]
با نگاهی به گذشته و یك نگاه گذرا به رسالات كهن موسیقی، میتوان به این نتیجه رسید كه موسیقی كلاسیك ایرانی وارث نظامی است كه امكانات فراوانی برای گسترش دارد. لزوم انتشار و معرفی چنین آثاری، از نظر اینجانب كه در طی چندین سال، همكاری و ارتباط و مراوداتی با هنرمندان و هنرجویان موسیقی داشتم و دارم، ضروری مینماید. زیرا كه بعضی، علوم موسیقایی را تنها در نواختن خلاصه میكنند و حتی از وجود رسالات و نسخ موسیقایی علماء و دانشمندان در ایران بیخبر هستند.
موسیقی شرق (ایران زمین) علیرغم اصالت و سابقهی تاریخی، متأسفانه زمان و تاریخ دقیق و روشنی ندارد. لذا امكان معرفی تاریخ موسیقی ایران بعد از اسلام با استناد به اسناد و نسخ مستند به صورت شایستهای برای اساتید و محققین فرض است. لیكن كتاب «سیری در رسالات موسیقی»، گنج شایگانی است كه سالهاست در ادبیات ایران و متون هنری جایش خالی مانده است. از این رو درسی نیز در دانشگاههای هنر به همین موضوع اختصاص دارد.
آشنایی با رسالات موسیقی در دورههای كارشناسی رشتهی موسیقی در دانشكدههای هنر سراسر كشور درسی چهار واحدی است كه در دو نیمسال تدریس میشود. در دو واحد نخست، دانشجویان با عناوین و محتوای رسالات آنها آشنا میشوند و در دو واحد بعدی، متون برگزیدهی رسالهها را میخوانند.
استاد برای تدریس این درس، دو كتاب تألیف كردهاند كه كتاب «سیری در رسالههای موسیقایی» برای تدریس دو واحد نخست است و ان شاء الله جلد دوم آن نیز كه حاوی برگزیدهی متون رسالات و شرح و بسط آنهاست به زودی انتشار خواهد یافت.
روش استاد در تدریس این درس آن گونه كه از دانشجویانشان شنیدهام به گونهای بود كه مانند همهی درسهایشان، خود زحمت میكشیدند و دانشجو را نیز به كشیدن زحمت وادار میكردند. معروف است كه یكی از دانشجویان در برگ «ارزشیابی از استاد» دربارهی ایشان نوشته بود:
« استاد از بس از ما كار كشید، در رنج و گرفتاری افتادیم اما درخواست داریم باز هم ایشان سرِ درس بیایند، كلاس ایشان سراپا شور و حال و زحمت و كار است و اگر ما چیزی یاد گرفتیم، در كلاس ایشان بوده است. »
روش درس استاد به این گونه بود كه هر جلسه چند رساله را سر كلاس میآوردند و اگر هم رساله به صورت نسخهی خطی بود، هر جلسه چند دانشجو را ملزم میكردند كه فتوكپی رسالهها را از كتابخانهها تهیه كنند و به كلاس بیاورند. در كلاس از ابتدا تا انتها، دانشجویان در تلاش بودند تا موضوع آن جلسه را كاملاً به دانشجو تفهیم كنند.
آموزش این درس را قبل از دكتر صدیق، مرحوم «تقی بینش» بر عهده داشت، ولی او نتوانسته بود متن درسی تهیه كند.
كتاب «سیری در رسالههای موسیقایی» از پنج فصل تشكیل شده است:
فصل اول، صناعت موسیقی است. در این فصل، استاد به معنای لغت موسیقی و سپس بررسی جایگاه موسیقی در جوامع بشری میپردازند. موسیقی را صناعت نامیدهاند به این خاطر كه نه به عنوان یك صنعت بلكه به عنوان یك هنر تعریف كردهاند:
«صناعت نیز از آن جهت گفتهاند كه آن را حرفه و صنعت نه، بلكه هنر میدانستهاند و جزو صناعات یا هنرها میشمردند. »
در ادامه، جایگاه موسیقی از منظر علوم و پس از آن دین مورد بررسی قرار گرفته است. و در این مورد اخیر (دین)، موسیقی به چهار نوع تقسیم بندی شده است: الف- متعالی یا عرفانی. ب – مفید. ج- مبتذل. د- بیهوده. شاید بتوان گفت كه یكی از بحثانگیزترین مسایل پیرامون موسیقی، تعریف آن از نظر حلال یا حرام بودن آن است و قرنهاست كه كشمكشهای گوناگون در این زمینه وجود دارد اگرچه كه تا حال هنوز این اختلاف نظر وجود دارد لیكن استاد – مانند همیشه- با هنرمندی و تسلط علمی به تشریح و تبیین نظرات گوناگون در این راستا پرداختهاند. ایشان پس از ارائهی نظریات مختلف، در رابطه با موسیقی حلال چنین آوردهاند كه:
«برای موسیقی متعالی در جهان اسلام میتوانیم موسیقی عاشیقی آذربایجان را مثال بیاوریم كه در تمام تاریخ شش هزار سالهی آن در ایران، آنی غبار فسق و لهو بر آن ننشست و همهی خادمان این مجموعه، خود را عاشق خدا دانستند و برای نشر فضیلت و تقوا و تبلیغ جهانبینی توحیدی، دریایی از متون مكتوب منظوم و منثور و نیز مجموعهای گرانبها از آهنگها و نغمههای بدیع عاشیقی را بیافریدند.»
شاهد مثال این نكتههای نغز، سخنانی از ائمهی معصومین، ابوحامد غزالی، اخوان الصفا، مولوی، شیخ صدوق، امین الاسلام طبرسی، فیض كاشانی، محمد بن قاسم انباری است.
در فصل دوم، مطالب رسالات موسیقی دستهبندی شده است. به لحاظ گستردگی فعالیتهای موسیقایی از نظر نظری، عملی و ادبی، لازم میآمد كه این مجموعه دستهبندی شوند تا بتوان با دقت بیشتری بر آن نظر كرد و به نتایج روشنی رسید. استاد این مطالب را به سه نوع دانستهاند: الف- رسالات نظری فقهی، كلامی و فلسفی. ب- رسالات علمی و فنی. ج- رسالات غنایی و منظومهها.
در شرایطی كه عقاید و اندیشههای متفاوتی در مورد موسیقی نظری توسط دانشمندان، هنرمندان و فقیهان ابراز و به صورت مكتوب به خصوص بعد از اسلام نگاشته شده است این فصل از كتاب حائز اهمیت ویژهای است. این مبحث با معرفی منظومههای موسیقایی ادبیات كلاسیك ایران به پایان میرسد.
در فصل سوم، استاد با مهارت ادیبانهی خود، لغات و كلمات مخصوص نسخ و كتب موسیقی را پس از ترتیب، معنی و از نظر ویژگیهای دستوری كلمات به كار رفته در نسخ را تحلیل كردهاند.
در فصل چهارم و پنجم نیز رسالات عربی و فارسی را به نظم آوردهاند. در هر بخش، پس از معرفی مؤلف كتاب، شرح مختصری از مطالب نیز با تجزیه و تحلیل علمی و مقایسهی تطبیقی آورده شده است.
فصل ششم به فهرست اعلام اختصاص دارد. در این بخش نامهای افرادی كه در این كتاب ارزشمند وجود دارند به علاوهی نام كتابها و مكانها تنظیم شدهاند.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا