دکتر ح. م. صدیق
قسمت اول این مقاله تا حرف دال را شامل شد. اینک قسمت دوم آن را در زیر تقدیم میکنیم:
صداي آواك طنين دار ميان زباني و ميان كامي «گ G » است. گاه «ق Q» نيز خوانده ميشود. در واژههاي پيشينكامي صداي (گ) ميدهد. اگر در آغاز هجاي نخستين آيد، پيش از آن واكهی a / ә ميآيد. مانند:
« »: bilig (ك (ب) ـ 7) بيليگ: دانش. در تركي آذري معاصر: بيليك.
« »: kiçig (ك (ش) - 3) كيچيك: كوچك. در تركي آذري معاصر: كيچيك. دخيل در فارسي: كوچك.
« »: bәğ (ت ـ 43) بغ: سرور. در تركي آذري معاصر: بيگ. دخيل در فارسي کهن: بغ.
نشانهی صداي پسينكامي «غ Ğ» در آغاز، ميان و پايان هجاها ميآيد. مانند:
« »: ياغی yaği (ك (ب) ـ 25، (ب) ـ 1) دشمن، در تركي آذري معاصر: ياغی. دخيل در فارسي: ياغي.
« »: اوغوز oğuz (ت ـ 10) ك (ب) ـ 14، ب ـ 29).
اوغوز، نام ايلي از تركان. در تركي آذري معاصر: اوغوز. دخيل در فارسي: غز.
براي صداي آواك بي طنين پيشين زباني و پيشينكامي «ك K » به كار ميرود. در آغاز، ميان و انجام هجاها ميآيد. مانند:
« » kişi كيشي (ب ـ 25) انسان. در تركي آذري معاصر: كيشي. دخيل در فارسي: كِشي.
« » kümüş كوموش (ك (ش) ـ 5) نقره. در تركي آذري معاصر: گوموش. اين نشانه گاه به صورت نيز نوشته ميشود.
نشانهی صداي آواك پسينكامي «ق Q» كه در آغاز، ميان و پايان هجاها ميآيد. اين نشانه، صداهاي گوناگون (G / Q / K / K ) را نيز ميرسانيده است. مانند:
« »: qani قانی (ك (ب) ـ 9) كو؟ در تركي آذري معاصر: هاني؟
« »: qara قارا (ت ـ 7، ك (ب) ـ 38) سياه، بزرگ، انبوه، در تركي آذري معاصر: قارا. دخيل در فارسي: قره.
« »: qari قاری (ت ـ 560) كهنه و پير. در تركي آذري معاصر: قاري.
در واژههائي كه آواكهاي پسينكامي دارند نشانهی صداي زباني ـ كامي و طنين دار «ل L» است. در ميان و پايان هجاها ميآيد. در زبان گؤي تورك اين صدا در آغاز واژهها نميآمده است. در سنگيادهاي تركي فقط در سه لغت دخيل در آغاز واژه ديده ميشود. نخست كلمهي lagzin در معناي خوك، دخيل از مغولي. و دوم كلمه liyu در معناي اژدها دخيل از چيني است كه فقط به عنوان اصطلاحات نجومي ـ تقويمي به كار رفتهاند. بدين گونه بايد گفت كه اگر صداي «ل» در آغاز كلمه بيايد، بايد واكهی «آ» بر آن افزوده شود.
مانند:
« »: آلپ alp (ت ـ 10) قهرمان شجاع. در تركي آذري معاصر: آلپ. دخيل در فارسي: الب.
« »: قول qul (ك (ب) ـ 7) برده و بنده. در تركي آذري معاصر: قول. دخيل در عربي و فارسي: غلام (اين كلمه از دو جزء qul و am ساخته شده است و در معناي «بندهی من» است. از سوي تركان ايراني به تاجيكان و فارسهائي كه در خدمت حكومتهاي ترك بودند، اطلاق ميشده است. بعدها مورخان فارس، اين گروه از فارسها و تاجيكان را «غلامان ترك» ناميدند كه معنائي وارونه هم پيدا كرد).
« »: ياشیل yaşıl (ت (ب) ـ 17) سبز. در تركي آذري معاصر: ياشيل.
« »: اول ol (ك (ش) ـ 7) او. در تركي آذري معاصر: او. دخيل در فارسي: او (ضمير سوم شخص مفرد).
اين علامت اگر در واژههائي همراه واكهی پيشينكامي آيد، به صورت () نوشته ميشود. مانند:
« »: bәğlәr بغلر (ك (ش) ـ 2) سروران. در تركي آذري معاصر: بيگلر، دخيل در فارسي: بغها.
« »: bilgә بيلگه (ت ـ 1، ك (ش) ـ 1، ب ـ 1): دانشمند، دانشي مرد.
نشانهی آواك دو لبي و طنين دار «م M » كه در آغاز، ميان و پايان هجا ميآيد.
مانند:
« »: mәn (ك (ش) ـ 11) من. ضمير اول شخص مفرد. در تركي آذري معاصر: من. دخيل در فارسي: من. در تركي آناتولو، با حادثهی ابدال مواجه شده و «بن» تلفظ شده است.
« »: امتي amti (ك (ش) ـ 3) اكنون. در تركي آذري معاصر: ايندي. در تركي آناتولو: ايمدي.
« »: ايليم ilim (ك (ب) ـ 9) ايل من. در تركي آذري معاصر: ائليم.
نشانه براي صامت پسينكامي و طنين دار «ن N» كه فقط در ميان و پايان واژه ميآيد. مانند:
« »: قاني qani (ك (ب) ـ 9) كو؟ در تركي آذري معاصر: هاني.
« »: اوغلان oğlan (ك (ش) ـ 1) پسر، سرباز. در تركي آذري معاصر: اوغلان.
« »: آلتون altun ((ش) ـ 5) طلا، زر. در تركي آذري معاصر: آلتين. دخيل در فارسي: آلتون.
« »: بودون bodun (ك (ش) ـ 1) مردم، ملّت. در تركي آذري معاصر: بوتون. دخيل در فارسي: باتان (مثلاً در: اكباتان).
اين نشانه اگر در واژههائي با واكهی پيشينكامي بيايد به صورت ( ) نوشته ميشود و در آغاز كلمات ديده ميشود. مانند:
« »: اؤتوكن ötükәn (ك (ش) ـ 3) نام مكان.
« »: әn نه (ت ـ 57، ك (ب) ـ 9) چي؟ كدام؟ در تركي ايراني امروز: نه؟ نمنه؟ نمه؟ گاهي نيز در واژههائي كه با واكهی پسينكامي ساخته شدهاند، ميآيد.
مانند:
« »: قونايین qonayın (ك (ش) ـ 7) فرود آئيم. در تركي ايراني امروز مصدر «قونماق» مصدري فعال است. از همين مصدر كلمه «قُناق» در فارسي در معناي مهمان دخيل از تركي است.
نشانه براي آواك معروف به نون غنّه «نگ ŋ » كه اكنون هم در ميان تركمنها و برخي ايلات شاهسون آذربايجان به كار ميرود. آواك پسينكامي طنين دار است كه به كاف صغيره نيز معروف بوده است. اين نشانه، فقط در ميان و پايان واژهها آمده است. مانند:
« »: تانگري Taŋri (ك (ش) ـ 1، 2، ب ـ 1) خدا، الله، آسمانْخدا، آسمان، پگاه. در تركي آذري و معاصر: تاری و تانری.
« »: اؤنگ öŋ (ت ـ 7، ك (ب) ـ 6) جلو، مقابل. در تركي آذري معاصر: اؤن.
« »: بونگ buŋ (ك (ش) ـ 3) غم و غصه.
نشانهی واكهی دو لبي، انفجاري و بي طنين «پ P» كه در ميان و پايان هجاها ميآيد.
« » آپا apa (ك (ب) ـ 1) جد بزرگ، پدر بزرگ. در تركي آذري معاصر: آبا، در معاني گوناگون از جد پدر بزرگ، مادر بزرگ، و جز آن به كار ميرود. كلمههاي «بابا» و «پاپا» از همين ريشه است. در فارسي گذشته از اين اشكال، تلفظ «آپه» نيز موجود است. در فارسي دخيل است.
« »: آپار apar (ك (ب) ـ 4) نام ايل آوار. دخيل در فارسي: آواره.
« »: آلپ alp (ت ـ 10، ك (ش) ـ 6، ب ـ 7) پهلوان، شجاع. در تركي آذري معاصر: آلپ. دخيل در فارسي: الب.
دیدگاهها
ببخشین آیا می توانید از دکتر صدیق خواهش کنید رساله ای در باب لغات و اصطلاحاتی عرفانی اصیل ترکی ترتیب دهند. چراکه وجود چنین منبعی برای شعرای ترک ضروری می باشد.
با تشکر از تمامی زحمات بی دریغ شما و جناب دکتر صدیق.
جواب:
با سلام
پیشنهاد شما را با استاد در میان خواهیم گذاشت.
لزوم چاپ چنین کتابی حس میشود.
با احترام
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا