مقدمه
آن چه زیر دست خواننده است، مجموعه ی اشعاری است از شاعری متعهد، متدین و اخلاق مدار به نام «علی فرضی زاده» که هما تخلص می کرد. وی که شغل مهندسی دارد و کارش با عدد و رقم و حجم و سطح و مانند آن است، از ذوق ادبی سرشاری نیز برخوردار است که گذشته از مجموعه ی حاضر منظومه ای با عنوان «پیر آغاجی» نیز زیر چاپ دارد.
مجموعه ی حاضر با یاد و نام خدا شروع می شود با شعری در قالب مثنوی:
آللاهین آدیله آچیم دفتری،
اونون آدی اولسون دیلیم ازیری.
آغاز هر کاری با نام خدا، عادت اصلی و بلکه ذاتی هر مسلمان است. در دوره های کلاسیک شعر ترکی و فارسی، هر کتابی اعم از منثور یا منظوم با تحمیدیه و نعت نبی اکرم و نیز مناقب مولای متقیان حضرت علی(ع) شروع می شد. در همه ی دیوان ها، این سنت سنیه مرسوم بوده است. حتی برخی شعرای عارف نیز که دست در امور باطن داشتند، به لحن و شیوه ی خاص خود، پیش از آغاز سخن یاد خدا می کردند. مثلا حکیم سید ابوالقاسم نباتی، دیوان فارسی خود راچنین شروع می کند:
نیست درین دفتر بی زیب وفر،
حمد خدا، نعت رسول ای پسر!
در عوض بسمله، در شمسه اش،
کرده رقم کلک قضا و قدر:
سوخت نباتی ز غم هجر یار،
نوسفران، الحذر و الحذر و الحذر.
آوخ که پیش از انقلاب افراد غرب زده، فضای شعر فارسی با تاثیرپذیری از تنوری های رو به اضمحلال نیچه و فروید و مارکس به پوچ گرایی و نیهیلیسم (nihilism) سوق دادند و به بهانه ی ساختار شکنی و نوسرایی، بیش از نیم قرن اشعار عجیب گناه آلودی انتشار دادند. این جا نیز غیرتمندان آذربایجان، مانند مرحوم شهریار به منجی شعر فارسی بدل شدند و آن را از ابتذال و زوال رهانیدند. به ضرس قاطع می توان ادعا کرد که هر ایرانی باسواد امروزه شعر «علی ای همای رحمت» آن مرحوم را می شناسد و ابیاتی از آن را از حفظ دارد، ولی هیچ سراینده ی نوپرداز مدعی شاعری به چنین مقامی دست نیافت.
باری هما، در مثنوی «آغازیه»ی خود زبان شعر خویش را با عطر نام های چهارده معصوم(ع) نیز معطر می سازد و سپس قطعه شعری با عنوان «یاحسین!» می آورد:
یا حسین! ائیله توجه من مسکینه قاپوندا،
گلمیشم بوسه وورام پرچم مشکینه قاپوندا.
یعنی بلافاصله، از شهید مظلوم کربلا یاد می کند و از سیدالشهدا طلب می کند که:
بو هما نین الینی توت کسیلن اللرین ایله،
بلکه نوکرلیک ائده عترت یاسینه قاپوندا.
و ارادت خود را به آن مظلوم شهید می رساند.
این گونه تعهد و اخلاق مداری پیوسته سبب می شود که قائل آن مشمول فضل و عنایت الهی گردد، راهش مفتوح شود و در تحقق آرزوهای این جهانی و سعادت اخروی توفیق حاصل کند.
سومین قطعه شعر این دفتر، غزلی است در سبک عراقی و به شیوه ی بیان غزل های مرحوم علی آقا واحد و اسلوب ادبی روان سرایی که عنوان «گؤزل» بر آن نهاده است:
کئچدی کونلومدن سنین آغ یوز، قارا خالین، گؤزل،
قالمادی بیر لحظه صبریم بیلمگه حالین گؤزل.
روند توصیف معشوق در این غزل چنان است که خواننده، فارغ از تو هم عشق مجازی، به حلول عشق حقیقی باور دارد که می گوید:
تانمادی دونیادا عاقللر سنین منزل گهین،
بیلمه دیلر حق یانیندا وار نه اجلالین گؤزل.
چهارمین قطعه شعر کتاب «شعر هفته ی دفاع مقدس» نام دارد که شاعر در آن با زبانی فاخر و حماسی از دفاع مقدس ما یاد می کند:
گئتدی جوان اوشاقلار میدان جنگه یکسر،
کرب و بلا شهیندن درس وفا آلانلار.
پیر خرد دئمیشدی یولداشلاریم اوشاقدی،
آینده ده من ایلن کفرون گؤزون اویانلار ...
پس از این قطعه شعر، بلافاصله باز «در شان و منزلت امام حسین(ع) شهید کربلا» غزلی با مطلع:
سس گلوب گؤیدن: باشون وئر، امتیاز آل، یاحسین!
عشق ایلن جان شیشه سینی داشلارا چال، یاحسین!
آورده است و سپس یک قطعه مثنوی رثایی با عنوان «نوحه ی کربلای معلا در حین بدرقه» نقل کرده است:
کربلا یولچولاری، یوللاروز هموار اولسون،
ای حسین زائری! خلاق سیزه یار اولسون.
این قطعه شعر نشانگر آن است که شاعر، روحیه ای مردمی اجتماعی دارد و خود را در جمع مردم و خادم آنان حساب می کند و در توصیف افراد صافی ضمیری که دلداده ی معشوق شاعر هستند، سخن ساز می کند.
هما از سرودن شعر مفید و باارزش این جهانی نیز غفلت نورزیده است. در باب حوادث زندگی هم شعر سروده است و در آن نیز خود را شاعری مردمی نشان داده است.
مثلا در نوروزیه ی خود می گوید:
بو یئنی ایلینیز گول گؤستریلسین،
عؤمور باخچاسیندا گئدیب گزه سیز.
هما قوشو جایناغیزدا اوتورسون،
نوروز دنیزینده دوشوب اوزه سیز.
این ویژگی مردمی، شاعر را وادار می کند که در سخن از هر موضوعی، از ضوابط اخلاقی سخن گوید و همگان را به سوی اندیشه در آفرینش کائنات و قصد و هدف از حیات طیبه فراخواند. در شعری با عنوان «گول و بولبول» می گوید:
گول دوردو دئدی بولبوله: ای نازلی نگاریم!
واردیر هوسیم تا یئته سن یاخشی خصاله.
شاعر، خواننده ی خود را از غفلت در احوال خود و کائنات بر حذر می دارد، او می داند که غفلت، سبب گم راهی و ضلالت است و پرده ای از جهل را پیش چشم آدمی می آورد. هشدار می دهد که در سفر پرطول و دراز این جهانی آذوقه و توشه برای آخرت بایسته است:
ای دل غافل! اویان، یاتما، کئچیر دور زمان،
باغلا ره توشه نی، اولما بو سفردن نگران.
چوخ عبادت ائله دین شوق بهشت وصلینه سن،
کاش بیر فکر ائده سن فلسفه و اصلینه سن.
هما به منظومه ی «حیدربابایه سلام» اثر مرحوم شهریار نیز نگاهی متلمذانه دارد و در اقتفای آن قطعه شعرهایی سروده است و در آن ها موضوع و محتوای اصلی و درونمایه ی شعر شهریار را که هاله ای ناستولوژیک (Nostalgie) و بازگشت به خویشتن پوشانده است. جانمایه ی اصلی شعر خود کرده است. مثلا در قطعه شعری که در موضوع انذار دایی خود از مهاجرت از روستا به شهر سروده، گوید:
بولاق قارشیندادی، چای قاباغیندا،
قت دوداغیندادی، چای قاباغیندا.
بال کره دن یئییب کئف داماغیندا،
اوشاقلار داغیلیب ائل سایاغیندا.
کؤچمه دایی، بو کؤچمکده ثمر یوخ،
گئتمه دایی، بو گئتمکده اثر یوخ.
پیروی از مکتب «حیدربابا»، برکت سرودن منظومه ی «پیر آغاجی» را نیز بر او ارزانی داشته است. در این منظومه ی نسبتا بلند، همه ی ویژگی های این مکتب را پیش چشم داشته است. امروزه بیش از چهارصد نظیره بر این منظومه ی جهانی داریم که در کشورهای مختلف از ازبکستان، افغانستان، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه و حتی از سوی مهاجران ترک زبان کشورهای اروپایی سروده شده است. از ویژگی های این منظومه استفاده از وزن یازده هجایی با تقطیع 6+5، یاد خاطرات ایام کودکی، توصیف زندگی ساده ی روستایی، میل به ناتورالیسم (Naturalisme) و وصف طبیعت و ذکر ابیاتی در حکمت الهی و غیره است که همه ی نظیره سرایان را به خود خوانده است. هما نیز می گوید:
پیر آغاجی! ائللر سندن کئچنده،
سورولرین قویونلارین سئچنده،
اکینچیلر خشه – یونجا بیچنده،
بیلدیرچینلر اوخویارمیش سگرمیش،
فره لرین دالی سوره تؤکرمیش.
از منظومه ی «پیر آغاجی» چندین بخش در این کتاب نقل شده است و ان شاء الله پس از چاپ مستقل و جداگانه و تفصیلی آن، می توان بحثی مستوفی در ظرایف و دقایق زبانی و محتوایی آن کرد.
پیش از به پایان آوردن این مقدمه، به عرض می رسانم که اشعار فارسی موجود در این دفتر نیز، اغلب صبغه ی حکمت آمیز و آئینی دارد.
اشعار آئینی او، بسیار ساده، روان، پندآموز و هدایتگر است. او وقتی قلم بر دست گرفته، خود را موظف و مسئول دانسته است. وی دنباله روی همه ی اهل قلم تاریخ اسلام را پیشه ی خود کرده است.
این جانب، چاپ این کتاب را تبریک عرض می کنم و برای سراینده و نیز ناشر محترم آن توفیق روزافزون الهی مسئلت دارم.
ح. م. صدیق
تهران – 9/8/1399