سؤال: استاد، لطفا کنگرهی تورکولوژی را معرفی کنید.
پاسخ: اولین کنگرهی بین المللی تورکولوژی در سال 1926 م. در شهر باکو برگزار شد. دانشمندانی از کشورهای مختلف در آن شرکت داشتند. مانند فؤاد کؤپرولو، سلمان ممتاز، بکیر چوبانزاده و جزآن که سخنرانی کردند. این کنگرهها بعدها به دانشکدهی ادبیات دانشگاه استانبول انتقال یافت. خود من در سال 1361 در سومین نوبت آن شرکت کردم. در آن زمان دانشجوی مقطع دکتری (PH.D) در همان دانشکده بودم. موضوع سخنرانی من در آن نوبت «ادبیات معاصر آذربایجان جنوبی» بود. در آن سال، من به عضویت پیوستهی کنگره نیز انتخاب شدم اما در نوبتهای بعدی نتوانستم از ایران اجازهی خروج بگیرم و در جلسات کنگره شرکت کنم و قسمت این بود که در هشتمین کنگرهی بین المللی تورکولوژی شرکت کنم.
بیش از 300 نفر از اساتید و دانشمندان ترکیپژوه و ترکیشناس از اغلب کشورهای جهان در هشتمین کنگره شرکت داشتند و همهی آنها دارای درجهی آکادمیک پروفسوری بودند که ما در ایران کلمهی «استاد» را معادل آن اصطلاح به کار میبریم. از اغلب کشورهای اروپای غربی، اروپای شرقی، روسیه، بلاروس، اوکراین، مقدونیه، کشورهای عربی، کشورهای ترکی زبان مانند کازاخستان، قیرغیزستان، اوزبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، چین، پاکستان، افغانستان و غیره این اساتید طراز اول تورکولوگ سخنرانی کردند. استادان دانشگاه متعدد ترکیه هم شرکت داشتند.
سؤال: روند فعالیت پنج روزه در کنگره به چه شکل بود؟
پاسخ: روز اول، یعنی روز افتتاح (دوشنبه 8/7/92) در سالن مجهز «کنگرههای دانشگاهی» جمع شدیم که بیشتر حالت رسمی داشت. نمایندهی رئیس جمهور ترکیه و برخی از وزرا و مقامات دانشگاهی با خوش آمدگویی به ما، کنگره را افتتاح کردند و از روز دوم یعنی 9/7/92 تا 10/7/92 روزهای کاری ما بود که در محل دانشکدهی ادبیات در 10 سالن جدای از هم، هرکس به مدت 20 دقیقه به سخنرانی پرداخت. روزهای بسیار پرکار، مفید، با ارزش و البته خسته کننده و کاری بود. هر سالن به یک موضوع اختصاص داشت. مثلاً سالن اول در موضوع زبان ترکی، لهجههای آن و خطوط باستانی بود که در آن نزدیک یکصد و ده سخنرانی ایراد شد. از جالبترین سخنرانیها مطالب مربوط به کشف کتیبههای جدیدی از ترکی باستان بود که توسط آقای واسیلییوویچ – مستشرق روسی- ایراد گردید. سالنهای دیگر، موضوعهایی مانند ادبیات کلاسیک ترکی، ادبیات مدرن ترکی، آثار هنری، ادبیات فولکلوریک و غیره داشت. سالنهای وسیع دهگانهی مجهز به سیستمهای صوتی و تصویری بودند و ورود و خروج به آنها آزاد بود. علاوه بر 700 نفر از اساتید و پژوهشگران طراز اول خارجی و داخلی ترکیه، تعداد کثیری از اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقطع دکتری و فوق لیسانس رشتههای مرتبط، سالنها را پر و خالی میکردند. هر سالن نزدیک هزار نفر گنجایش داشت و بسیاری از جوانان بر روی پلهها و کنار دیوارها مستقر میدند.
سؤال: آیا نوبت دیگر هم این کنگره تشکیل خواهد شد؟
پاسخ: همهی اساتید خارجی در هتل قایا (kaya) در محلهای که به محل کنگره تقریباً نزدیک بود اسکان داده شده بودند. هر روز ساعت 8 صبح ما را با اتوبوسها به محل کنگره میبردند و ساعت هفت شب به هتل برمیگرداندند که تا روز جمعه 12/7/92 تا ساعت 2 بعدازظهر ادامه داشت و از این ساعت به بعد همایش اختتامیه تشکیل گردید. در آن جا تصمیم گرفته شد که «کنگرهی بین المللی تورکولوژی» که از سال 1926 م. شروع شده است، از این پس هر چهار سال یک بار تشکیل شود. یعنی اصولاً نهمین نوبت آن باید در سال 1396 شمسی برگزار گردد.
سؤال: موضوع سخنرانی شما چه بود؟
پاسخ: نوبت من در روز دوم کنفرانس یعنی چهارشنبه 10/7/92 ساعت 55/9 الی 10/10 بود. یعنی نفر دوم بودم. قبل از من، مصطفی اوزکان دبیر اول کنگره سخنرانی داشت که موضوع صحبت او هم تقریباً به موضوع من مربوط میشد. من، از آن جا که نمیتوانستم همهی مقالهی خود را قرائت کنم به توضیح شفاهی و معرفی نظریهی خود پیرامون ابطال فرضیه «آذری» که آن را احمد کسروی در سال 1323 مطرح کرده است، پرداختم. اصل مقالهام هم چاپ شده و در اختیار همه قرار گرفته است. من در سخن خود اثبات کردهام که در آذربایجان در کنار زبان فراگیر ترکی از تاریخی نامعلوم، که زبان اصلی و بومی این بخش از کشور عزیزمان ایران است، نیم زبانها و گویشهایی چند مانند تالشی، تاتی، کردی، آسوری، ارمنی، کرینکانی، هرزندی با زبان ترکی همزیستی داشتهاند. ولی هیچ گاه زبانی به اسم آذری که بنا بر فرض کسروی، زبانی فراگیر بوده است، پیدا نشده بود و هیچ نشانی از زبان موهوم و خیالی در تاریخ به دست نیامده است و مثالهایی که کسروی سر هم کرده است متعلق به نیمزبانهای فوق است. وی از ناآگاهی و عدم اطلاع همروزگاران خود سوء استفاده کرده و مثالهای تاتی، تالشی، کردی و حتی گیلکی را کنار هم چیده و بازماندهی زبانی با نام «آذری» قلمداد کرده است. حتی وی، هفده بیت فهلویهی منسوب به شیخ صفی الدین را بازمانده از این زبان فرضی ساختهی ذهن خود قلمداد کرده است. در حالی که این ابیات همگی به گویش گیلکی و لهجهی لاهیجانی سروده شده است. میدانیم که شیخ صفی الدین مرید و داماد شیخ زاهد گیلانی بود و 17 سال در لاهیجان در کنار وی زندگی کرده است.
سؤال: موضوع سخنرانی شما هم در واقع معرفی شیخ صفی الدین بود.
پاسخ: بلی، من در این جا نیز دسیسههای کسروی را دال بر این که «شیخ صفی شیعه و سید نبود و گویا ترکی هم نمیدانسته است» بر ملا کردم و با دلایل مستند بر سید و شیعه بودن وی صحه گذاشتم. شیخ زاهد گیلانی به وی لقب «پیره تورک» داده بود و غریبی تبریزی در «تذکرهی مجالس شعرای روم» میگوید که وی شیعهی جعفری دوازده امامی بوده است و کتابی با نام «قارا مجموعه» داشته است.
سؤال: آیا مخاطبان شما «قارا مجموعه» را میشناختند؟
پاسخ: مطرح ساختن کتابی که این جانب در سال 1380 با عنوان «قارا مجموعه» چاپ کردهام، برای اغلب تورکولوگهای جهان تازگی داشت. متاسفانه دانشمندان و اساتید ترکیپژوه ترکیه و دیگر کشورها با فعالیتهای علمی ترکیپژوهی در ایران کمتر آشنا هستند. در حالی که در تهران، تبریز، اورمیه، زنجان و دیگر شهرهای ایران خیل عظیمی از شاعران، نثرنویسان و محققانی را میشناسیم که به زبان ترکی مینویسند و به برکت انقلاب اسلامی تا کنون بیش از بیست هزار عنوان کتاب ترکی در ایران چاپ شده است که در میان آنها حداقل بر روی صد عنوان کتاب میتوان مانور آکادمیک و دانشگاهی داد که از خودویژگیهایی برخوردارند، در زمینهی فولکلور، یا زبانپژوهی و دستور زباننویسی، فرهنگ لغت، تصحیح متون کلاسیک و غیره آثار ارزشمندی در کشور ما به چاپ رسیده است که در میان تورکولوگهای دانشگاهی جهان جز یک مجله چیز دیگری شناخته شده نیست. من با صحبتهای بیرون از سخنرانی خود که با همکارانم داشتم، سعی میکردم آنان را با جو ترکیپژوهی و ترکیپژوهان، شاعران، نویسندگان و محققان کشور اسلامیمان آشنا کنم.
دربارهی سخنرانی اینجانب آقای Prof. Dr. Csato Johanson استاد ترکیشناس دانشگاه اوپسالای سوئد به من گفت که:«دلایل علمی شما بسیار روشنگرانه است. من تعجب میکنم که چرا ما همیشه دنبال «هنینگ»ها بودیم و از این حقیقت علمی که شما آشکار کردید، غفلت ورزیدیم.»
یکی از اساتید قیرغیزستان موسوم به Prof. Dr. Abytov Baibolot هم از این که من توانستم یک حقیقت علمی در زبانشناسی را روشن کنم، اظهار خوشحالی کرد. دیگر اساتید تورکولوگ هم کم و بیش در تایید مطالب اینجانب صحبتهایی کردند.
سؤال: شما این کنگره را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ: بلی، کنگره در مجموع خوب بود. اما انصافاً باید بگویم که امور اجرایی کنگرههایی از این دست، در کشورها بهتر و کاملتر است. اجرا خیلی مهم است. در واقع شکل اجرا، ویترین هر کنگره است. از سوی دیگر، برنامه و اهداف تعیین شده نداشتند. گرچه هر سالن به موضوع خاصی اختصاص یافته بود اما انسجام موضوعی رعایت نمیشد که این هم به ضعف در اجرا برمیگردد. عقدهی اروپاییگرایی در آن جا حاکم بود. برخیها خیال میکنند وقتی اسم طرف روسی و یا انگلیسی است، حرفش هم حجت خواهد بود. ما میدانیم که گاهی مستشرقان و خاورشناسان در تورکولوژی و یا ایران شناسی نیتهای خاصی را دنبال میکنند. دنیای غرب به اسلام و مسلمین خوشبین نیست. گاهی به نظر میرسید که برادران ما در ترکیه از این حقیقت غفلت میکنند.
سؤال: هدف نهایی شما از شرکت در این کنگره چه بود؟
پاسخ: به نظر این جانب هرگونه افشاگری سیاستهای ضد فرهنگی رژیم نابود شدهی شاهنشاهی، در ایجاد طراوت در جامعهی اسلامی ما و متوجه ساختن مسئولان فرهنگی کشور به آرمانهای انقلاب اسلامی مؤثر است. تحقیر و تبعیض در برخورداری ترکهای ایران از حقوق اولیهی شهروندی خود، سرخط اصلی سیاست ضد فرهنگی آن رژیم بود. به برکت انقلاب اسلامی اکنون زبان بومی و همگانی ترکی در سرزمین آذربایجان و مناطق دیگر ایران عزیز، عزت خود را بازمییابد و با اجرای کامل اصول معطلهی قانون اساسی دو چندان شکوفاتر خواهد شد. فراموش نکنیم که جرثومههای رژیم طاغوت، سالهاست به فعالیتهای موذیانهی زیرزمینی علیه ما مشغول هستند و به تخریب شخصیت، توهین، افترا، نشر اکاذیب و تهجین میپردازند. جمهوری اسلامی یادگار هزاران شهید مظلوم است که حراست از آن با افشا کردن و کنار زدن سیاستهای ضدفرهنگی رژیم شاهنشاهی تعمیق خواهد یافت. وعدهی تدریس به زبان ترکی در مدارس و تأسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی، خود گونهای تبرّی از آن سیاستهاست. دادن هویت مجعول «آذری» به ترکهای آذربایجان و «آذری» نامیدن زبان جانسوزترین نوحههای سید الشهداء و منسی ساختن آنها، از اهداف شوم آن رژیم بود که افشاگری آن از وظایف فعالین فرهنگی آذربایجان است. هدف من از این سخنرانی آن بود که دانشمندان ترکیپژوه جهان را متوجه این افشاگری بکنم. من در این کنگره ثابت کردم که رژیم پهلوی دانش را در خدمت سیاستهای شوم خود، خوار داشت و با فرضیهی مجعولی سالها زبانشناسان جهان را سرکار گذاشت و سردرگم کرد. به گونهای که کمتر دایره المعارف دانشگاهی یافت میشود که سرواژهی «آذری» را در دو معنای «زبان ترکی رایج در آذربایجان» و «زبان مجعول از ریشهی پهلوی» نیاورده باشد. پس از انتشار مقالهی من و سخنرانی زندهام، مسألهی جعلی و سیاسی بودن این تئوری ساعتها مورد بحث تورکولوگهای جهان قرار گرفت و فکر میکنم که از این پس کسی حاضر نخواهد شد با «آذری» نامیدن ترکهای ایران و هویتتراشی جعلی و شاهنشاهی به آنان، آبروی علمی خود را به حراج بگذارد.
مصاحبه از: سید احسان شکرخدا
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا