• شما چند جلد از آثار حضرت امام (ره) را به تركي آذري ترجمه كردهايد؟
پيش از انقلاب، بسياري از پيامهاي امام را به تركي ترجمه ميكردم كه در سطحوسيعي در منطقه آذربايجان و مناطق ديگر توزيع ميشد. در ميان اين پيامها، يادمهست كه پيام امام مربوط به حادثه 17 شهريور، چندين بار در شهرهاي مختلفآذربايجان تكثير و توزيع شد. نخستين پيامي كه از حضرت امام ترجمه كردم، مربوط بهسالي بود كه من در دانشسراي مقدماتي تبريز تحصيل ميكردم سال 1341. يك روز كهبه خانه ميآمدم، عدهاي را در مقابل مسجد «سيد حمزه» ديدم كه جمع شده بودند وپيام امام را كه به فارسي چاپ شده بود، در دست داشتند. يك نسخه هم به دست منرسيد. در كيفم پنهان كردم و به خانه آوردم و براي مادرم خواندم و به امر ايشان به تركيبازگو كردم. در آن روزگار، از اينكه چرا بايد اكثريت مردم آذربايجان كه خواندن و نوشتنميدانند، اما با فارسي آشنا نيستند، نبايد مفهوم اين پيام را دريابند، در رنج بودم. آن روزبه دنبال احساسي كه به من دست داد، آنرا به تركي روان و سليس ترجمه كردم و بادوستانم چند نسخه از آن را با كاغذ كاربن تكثير كرديم. اين، اولين ترجمه من از آثارحضرت امام بود.
• بعد از انقلاب اسلامي، از چه زماني به ترجمه آثار امام خميني پرداختيد؟
بعد از انقلاب، گفتارها و نوشته هاي امام را به مناسبت هاي گوناگون به زبان تركيآذربايجاني ترجمه كردم و در مطبوعات منتشر ساختم، تا آن كه پس از ارتحال حضرتامام (ره)، از سوي «موسسه تنظيم و نشر آثار امام» به اين كار فراخوانده شدم. از آنتاريخ، اين كار را نظم و نسق دادم و براساس برنامهاي منظم به ترجمه و تدوين و نشرآثار امام به زبان تركي آذربايجاني مشغول شدم. اين مؤسسه، تاكنون توانسته است ازميان ترجمههايم، ترجمهكامل وصيت نامه (با حواشي و فهارس كامل) كلمات قصار(با مقدمه و نوع بندي فارسي)، نامه به گورباچف (با ضمايم) منشور روحانيت،مكتوبات عرفاني حضرت امام و نيز كتاب : پدر، اي علمدار مكتب مظلوم اثريادگار امام را به طرز نفيسي منتشر كند. گذشته از اينها ترجمه منظوم 64 غزل، 64 رباعي و يك ترجيعبند امام را نيز با نستعليق زيباي «آقاي جواهر پور» منتشر ساختم.ترجمه كتاب «اربعين حديث» را هم به پايان رسانيدهام و به زودي تحويل خواهم داد.منظومهاي هم با عنوان «امام خميني» در بيان مبارزات ايشان در سالهاي پيش از انقلابسرودهام كه چاپ شده است.
• آيا بابت ترجمه اين آثار «حق الترجمه» هم دريافت ميكنيد؟
هيچگاه چنين تصوري نداشتهام. اگر هم مبلغي از جايي پيشنهاد شده، بلافاصله آنرا وقف نشر معارف تركي كردهام.
• چه انگيزهاي شما را وادار به اين كار كرده است؟
اين چيزي است كه از درون من ميجوشد. نميتوان آنرا به زبان آورد. اما ميتوانمبگويم كه بويژه پس از انقلاب و علي الخصوص پس از ارتحال امام، خواستم در تركي،زبان امام باشم. از اين رو بارها پيش آمده است كه ساعتها و روزها، در برگردان چندجمله و يا چند مصراع افت و خيزهاي رواني و كلنجارهاي ذهني پيدا كردهام، دلمخواسته است كه بتوانم تمام ابعاد وجودي شخصيت امام، در اين جملات بيجانتبلور پيدا كند و خواننده تركي زبان را به سيره عملي و اخلاِ رباني امام سوِ دهد و بهنظر خودم، به فضل الهي در بيشتر موارد هم توفيق حاصل كردهام.
• در ترجمه آثار امام خميني، آيا با دشواري خاصي هم رودررو شدهايد؟
برگردان آثار امام، هم بسيار آسان است و هم بسيار سخت. آسان از اين جهت كه امام پيوسته با ذهني بيدار و روشن حرف ميزد. ادراك يك انسان عادي يا يك فيلسوف، ازسخن امام يكسان است. سخن امام بسيار روشن و خودماني، فوِالعاده صريح، افشاگرو كوبنده است. در اين ميدان، مجامله و مغالطه و سفسطه را راه نيست. مثل آب زلال وروان و مايع شفافي، جريان و سيلان دارد. حتي مكتوبات عرفاني و تفاسير قرآني امامنيز، عاري از هرگونه غلاظ و شداد موجود در متون مشابه است. اين است كه من،مترجمان آثار امام را خوشبخت ترين مترجمان به حساب ميآورم كه با دشواري انتقالمفهوم رودررو نخواهند شد. اما، از سوي ديگر، از آن جهت كه مترجم متعهد در زبانمقصد، در واقع به جاي امام مينشيند، كار بسيار دشوار و فوِالعاده سخت و توانفرسا ميشود. مترجم آلوده به گناهي چون من، بايد بتواند شبه شخصيت الهي آن روحخدا گونه را در خود پيدا كند و هنگام حرف زدن در زبان مقصد، چون او بينديشد، چوناو نگاه كند و چون او زندگي نمايد. بسياري از اشعار امام را من بعد از نيمه هاي شب ودر ميان هالهاي از احساس و عاطفه و هق هق گريه و امواج متلاطم درون و دلي خستهترجمه كردهام و گاه شده است كه برگردان برخي از مصاريع و ابيات كه بر روي كاغذنيامده، بعدها از يادم رفته است و ديگر نتوانسته ام به همانگونه كه آن شب ترجمه كردهبودم، ديگر بار ترجمه كنم.
• زبان تركي تا چه اندازه قادر به حفظ آثار فلسفي امام است؟
ميدانيد زبان تركي يكي از زبانهاي اصيل ايراني است و به دليل التصاقي و كوتاهصائت بودن و غناي مخزن واژگان و داشتن قانون هماهنگي اصوات و ظرفيتاستحصال نامحدود واژه، از شايسته ترين ظروف براي بيان مفاهيم فلسفي و سياسياست و در ايران داراي پشتوانه عظيمي از دريايي از متون نظم و نثر مشحون از معارفاسلام و مفاهيم قرآن است و سنت تصنيف، تاليف و ترجمه آثار فلسفي و عرفاناسلامي در اين زبان، به ده قرن پيش برميگردد. آثاري نظير «قوتادغوبيليغ»، «كتاب دهدهقورقود»، «عتبة الحقايق»، «نهج الفراديس»، «ديوان حكمت»، «قارامجموعه»، «حديقهالسعدا»، كه قرنها پيش از اين در ايران تاليف شده اند، به اين زبان ريشه بسيار مستحكمكتابت بخشيدهاند. از اين رو مترجم مسلط به دقايق و ظرايف اين زبان گرانسنگ، اگر بهپشتوانه و سنن گذشته اتكا كند، در انتقال عميق ترين مفاهيم فلسفي و عرفاني وسياسي سختي نخواهد كشيد و در پهنهاي بسيار گسترده، تركتازي خواهد كرد.
• آيا شما در تدريس دانشگاهي خود، از آثار حضرت امام هم استفاده ميكنيد؟
بله تدريس 2 واحدي «زبان و ادبيات تركي» را از سال 1370 به عهده گرفتهام و دراغلب دانشگاههاي تهران، اين دو واحد درسي را با دانشجويان آذربايجاني كار كردهام. دركتاب «برگزيده متون نظم و نثر تركي» كه به همين منظور چاپ كردهام، ترجمه برخي ازاشعار و فرازهايي از آثار منثور امام را آوردهام.
گذشته از آن، در درس «مباني ترجمه و نگارش» نيز دانشجويان آذربايجاني و تركزبان را وادار ميكنم كه بر روي ترجمههاي تركي و متون فارسي آثار امام تحقيقاتتطبيقي انجام دهند. من اميدوارم كه با گسترش تركي پژوهي در ايران و تاسيسرشتههاي «زبان و ادبيات تركي» در دانشگاه ها و آشنايي عالمانه جوانان آذربايجان بادقايق زبان تركي، بتوان سنت پسنديده ترجمه متون فلسفي و عرفاني و كلامي در اينزبان را دوام بخشيد و كليه آثار حضرت امام را در اين قالب توانمند و پر احساس و پرعاطفه ريخت. تركي، زباني است كه بايد در داخل كشور به آن پرداخته شود. دشمن دربيرون از مرزها با شيوههاي نژادگرايي و در درون مرزها با سياست تركيستيزي، از اينزبان به عنوان وسيلهاي در چهارچوب يك طرح موذيانه براندازي سوءاستفاده ميكند.خنثي كردن اين سياستها به عهده نسل انقلابي جوان ما است.