به دنبال تشکیل کلاس « زبان و ادبیات ترکی آذری» در دانشگاه شهید بهشتی تهران، با استاد این درس آقای « دکتر حسین محمدزاده صدیق» گفتگویی انجام دادیم که در زیر میخوانید. امیدواریم مسئولان دانشگاهی استان به خود آیند و تدریس این درس را که از آرزوهای دیرینهی مردم آذربایجان است در سرلوحهی برنامههای خود قرار دهند.
لطفاً چگونگی تشکیل کلاس زبان و ادبیات ترکی آذری در دانشگاه شهید بهشتی تهران را شرح دهید؟
از سوی دانشگاه از من دعوت به عمل آمد و من در جلسهی مشورتی حضور پیدا کردم و برنامهيدرسی دادم و در جلسهی افتتاحیه شرکت کردم و تدریس در این کلاس را پذیرفتم. ظاهراً مانند همیشه حرکت اولیه از سوی دانشجویان آذربایجانی و قشقايی و دیگر ترک زبانان ایران آغاز شده بود. گاهی برخی از مسئولان دانشگاهها که اسیر جوّ ترکی ستیزی آریامهری بودهاند، این حرکت را سرکوب میکنند و حتی در بعضی از موارد کار به تنبیه و اخراج دانشجویان هم میکشد. اما اغلب مسئولان مؤمن و متدیّن و بیغرض، تسلیم خواست دانشجویان میشوند و از حرکت مثبت آنان استقبال میکنند.
کلاس زبان و ادبیات ترکی آذری چه مدت طول خواهد کشید؟
این درس هم مانند دیگر دروس در 16جلسه برگزار میشود و شامل یک دورهي کامل صرف زبان ترکی شامل: مقدمات آواشناسی، مبانی تعریف اسم و ضمیر، مورفولوژی صفت، عدد، قید و نیز تعریف فعل و آشنایی با برگزیدهی متون نظم و نثر ترکی شامل: معرفی آثاری مانند قوتادقوبیلیغ، عتبةالحقایق، نهجالفرادیس، برخی تفاسیر قرآنی سدههای پنجم تا یازدهم، کتاب ددهقورقود، شاهختايی، نسیمی، فضولی، قوسی تبریزی و مانند آن، و نیز نمونههای ادبیات معاصر شامل آثار: شهریار، حبيب ساهر و بولود قاراچورلو سهند است و هدف ایجاد مهارت و انگیزهي مطالعهي بیشتر در موضوع مربوطه در دانشجویان ذکر شده است.
در طول دوره چه کتابی را تدریس میکنید؟
کتاب زیاد است. من خودم هم سه کتاب درسی خاص این دوره را تألیف کردهام که از سوی دانشگاه شریف، بنیاد بعثت و انتشارات الست چاپ شده است. اما اغلب دانشجو را به کتاب محدود نمیکنم. معمولاً در پایان هر جلسه از درس، منابع موجود پیرامون آن درس و آن جلسه را با ذکر ویژگیهای آنها معرفی میکنم. دانشجو مجبور به مطالعه است، اما در انتخاب منابع آزاد است.
آیا این درس را قبلاً هم تدریس کردهاید؟
بله، از سال 1370 تدریس این مادهی درسی را به عهده گرفتهام. در دانشگاه تهران، علوم پزشکی، صنعتی شریف، امام صادق (ع)، علم و صنعت، دانشگاه ارومیه، دانشگاه آزاد واحد زنجان، واحد رودهن، واحد مرکزی تهران و چند دانشگاه و مؤسسهي آموزش عالی دیگر به تدریس این درس پرداختهام.
آیا این همه زحمت نتیجهای هم داشته است؟
در این دورهها دانشجویان بسیار مسئولیتپذیر، تیزهوش و علاقهمند به امر بازگشت به خویشتن، و اندیشمند و فعال شرکت داشتند و خدمت به این دانشجویان از افتخارات من بهشمار میرود. از این کلاسها افرادی مانند دکتر همایون صادقی، دکتر عطاپور، مهندس سلیمانپور، مهندس مالک، مهندس فضلی، مهندس فیوضات، مهندس محمدزاده فارض، خانم مدرسی، خانم مهندس موسوی، مهندس بابک دانشور و دهها تن دیگر درآمدند که هر کدام اکنون در گوشهای از سرزمین مقدس ما پرچم پر افتخار دفاع از فرهنگ و فضیلت و گسترش و توسعهی زبان مقدس ترکی را بر عهده دارند و بسیاری دیگر در نهادهای فرهنگی- سیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی منشأ خدمات مؤثر هستند.
چرا این کلاسها در تبریز تشکیل نمیشود؟
متأسفانه در تبریز منهای معدودی از مسئولان محلی که در سالهای دفاع مقدس و بعد از آن خدمات ارزندهی مشخصی انجام دادهاند، برخی از مسئولان فرهنگی از میان افراد بینیّت و بیدرد انتخاب میشوند. ببینید، مثلاً در استان یزد و یا استان کرمان مسئولان محلی را از میان کسانی که به فرهنگ و آداب و رسوم محلی استان عشق میورزند و حساسیت و دغدغهی خاصی نسبت به این مسايل دارند، انتخاب میکنند. چنانچه در سالهای اخیر ما شاهد رشد عظیم فعالیتهای فرهنگی در این استانها بودهایم. اما، متاسفانه در استانهای سرزمین آذربایجان، اغلب مسئولان کسانی هستند که به زبان مقدس ترکی و فرهنگ متعالی آذربایجان عشق نمیورزند که هیچ، حتی برای حفظ مقام و موقعیت خود سعی دارند که«مسألهی فرهنگی آذربایجان» را از مسايل نظام مقدس جمهوری اسلامی جدا سازند و با رفتار و گفتههای کلیشهای و ساختگی خود چنین وانمود کنند که مسايلی مانند مسألهی زبان و توجه و اعتنا به ادبیات اسلامی ترکی ربطی به وظايف دولتی آنها ندارد! و با ارسال گزارشهای نادرست و تحلیلهای غلط به تهران، ذهن مسئولان دولت محترم را نسبت به مسايل فرهنگی آذربایجان بسیار مشوّش میسازند و آنها را از اسطورههایی نظیر پانترکیسم و تجزیهطلبی و غیره میترسانند و خدمت به اسلام و نشر معارف اسلامی و مفاهیم قرآنی را با گسترش زبان فارسی یکی میشمارند و برای حفظ مقام و موقعیت خود هر گونه حرکت مثبت فرهنگی منطقه را با انگی خاص میرانند و بدینگونه دانسته یا ندانسته ره به سویی پیدا میکنند که خیل عظیم نسل جوان آذربایجان را که میل به شناخت هویت و اصالت اسلامی و قومی خود دارند، رو در روی نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار دهند و جوان آذربایجانی به جای اینکه زبان و ادبیات مقدس ترکی را در دانشگاه تبریز یاد بگیرد، چشم به مانیتورهای آمریکایی میدوزد و از نظام قهر میکند و رویگردان میشود. و این، تقصیر مسئولان است. نسل جوان امروزی آذربایجان، دنبالهی نسلی است که در بیست و نهم بهمن 1356 مشتی جانانه بر دهن دشمنان اجرای احکام الهی و اسلامستیزان و ترکیستیزان نواخت و سرداران دریادلی چون باکریها و شفیعزادهها را تربیت کرد. اینان همگی از جان و مال و هستی خود گذشتند چرا که دردمند بودند، درد دین داشتند. درد توجه به مردم را داشتند. اینان به خاطر گسترش زبان فارسی شهید نشدند، بلکه به خاطر احیاء و استقرار احکام الهی و قرآنی و عشق به ولایت، جان برکف، با اسلامستیزان مبارزهای بیامان کردند و در راه معشوق جان باختند. برخی از مسئولان عافیتطلب و بیلیاقت که دغدغهی توجه به مردم ندارند و نیاز زمان را درک نمیکنند و در واقع با رفتارهای کلیشهای خود نسل جوان را رو در روی نظام مقدس اسلامی قرار میدهند، به خون پاک این شهیدان خیانت میکنند و به نوکری شونیستهای ملّیگرا درمیآیند.
مردم آذربایجان اکنون بعد از قرنها توانستهاند حکومتی مبتنی بر احکام اسلامی برقرار سازند و میخواهند که در دامن همین حکومت به یکی از آرزوهای دیرینهی طبیعی و الهی خود نیز که تدریس معارف اسلامی به زبان ترکی است، دست یابند.
مسئولی که این مسأله را درک نمیکند و یا از کنار آن با بیاعتنايی و حتّی گاه با استهزا رد میشود و میگوید که «مسألهی ما، مسألهی زبان نیست!» و این مسأله را از اسلام و انقلاب اسلامی جدا میکند، به نظر من اگر خائن نباشد، جاهل و ابله است و نباید نبض فرهنگی منطقهی حساسی مانند آذربایجان بهدست چنین افرادی سپرده شود.
اگر در شهر بزرگی مانند تبریز که آن را پایتخت تفکّر اسلامی نام دادهاند، مرکز تحقیقات فرهنگی ترکی تأسیس نشده است و در دانشگاهها به جای تدریس معارف ترکی آذری، ترکیستیزی و آراء و عقاید نوچههای کسروی تبلیغ میشود، این، به گردن مسئولان محلّی است. مردم و مسئولان کشوری تقصیری ندارند.
شما میفرمایید مسئولان محلی چه بکنند؟ راهکارهای پیشنهادی شما چیست؟
مثلا به نظر من اگر مسئولان استانهای آذربایجان از اول مهر در کلیهي مدارس استانها هفتهای دو ساعت بهطور فوقالعاده و فوق برنامه به تدریس زبان ترکی در سطوح مختلف بپردازند، کاری خلاف قانون انجام ندادهاند، کسی هم متعرّض آنها نخواهد شد و برعکس باید گفت که کمک عظیمی به اجرای کامل اصول معطلماندهی قانون اساسی خواهند کرد. در حالیکه اینان حتی از اجرای تدریس درس دو واحدی« زبان و ادبیات ترکی آذری» در دانشگاه ابا دارند. تدریس این درس اختیاری از سوی شورای انقلاب فرهنگی در سال 1370 پیشنهاد شده است و میتوان آن را در کلیهی رشتهها و در همهی مراکز آموزش عالی تدریس کرد. و چه بهتر که چنین درسی در میان اهل زبان و در منطقهای مانند آذربایجان تدریس شود. بیاعتنايی مسئولان محلّی در مقابل چنین امر مهمّی، البته سؤال برانگیز است.
دانشجویان شما در دانشگاه شهید بهشتی چند نفرند؟
در این دانشگاه، برنامهی درس جای گفتگو را روزهای چهارشنبه در دو نوبت صبح و عصر از ساعت 5/11 تا 5/13 و 5/15 تا 5/17 اجرا میکنیم و نام یکصد و هشتاد تن در لیست کامپیوتری کلاس موجود است.
اگر این درس در دانشگاههای تبریز اجرا شود، شما حاضر به همکاری خواهید بود؟
در تبریز اساتید فن زیادند که مسئولان محلی باید از برکت حضور آنان بهره جویند. با این همه اگر به حضور حقیر هم نیازی احساس شود، در تبریز و هر نقطهی دیگر از سرزمین مقدس آذربایجان فعالانه حضور خواهم یافت.
نظر شما دربارهی حرکتهای سیاسی مربوط به این زمینه چیست؟
من یک فرد سیاسی نیستم. اما به تجربه میگویم که دشمن پیوسته سعی کرده است مسألهی ملی در آذربایجان را وارد جنجالهای سیاسی بکند و سپس بایکوت كرده و مسکوت بگذارد و بدینگونه یک یا دو نسل را فدای جاهطلبیها و بیریشگیهای سیاسی کرده است. آذربایجان سرزمینی الهی، مقدس و متدیّن است. در این سرزمین هرگونه حرکت غیر دینی محکوم به زوال است. مردم آذربایجان چون سنگتختهای پابرجا و مقاوم و سرافرازند که اگر به هر باد مخالفی بیاعتنايی کنند آن را بیاثر میسازند. در این سرزمین هر مشکلی باید بوسیلهی دریادلان متدیّن و معتقد به اصول و مبانی دینمحوری و مذهبسالاری و عاشقان انقلاب اسلامی حل شود. من جوانان را هشدار میدهم که مراقب باشند. مسألهی ملّی ما این بار نیز بایکوت نشود، این مسأله را وارد جنجالهای سیاسی بیریشه نکنند. رستاخیز فرهنگی ما زمانی به نتیجه خواهد رسید که در چارچوب قانون اساسی و از مساجد و پایگاههای مردمی آغاز گردد. در این نهضت، مردم و مسئولان محلّی همگی باید وحدت کلمه داشته باشند. گروهبازیها و وابستگیهای فکری و سیاسی به خوشنشینهای داخل و خارج، از هر نوع که باشد، آفت رستاخیز فرهنگی در آذربایجان است. جوانان ما باید این آفت را بشناسند. آذربایجانی اگر پاکدل و صافیضمیر است، بسیار هوشیار و هوشمند هم است. هیچگاه سر در برف فرو نمیکند. نگاهش تیزبین و صبورانه، ادراکش عمیق و قوی، و عملکردش فوری و مؤثر است. این خوی و خصلت ریشه در اعماق اعصار و قرون دارد و فرزندانمان هم وارثان چنین میراث معنوی بینظیری هستند و بیگمان ناموس ملّی آذربایجان را وارد معاملههای سیاسی نخواهند ساخت. زبان ترکی برای تکتک آذربایجانیان مقدس است و هر خدمتی برای حراست از این ناموس ملّی از سوی همهی آذربایجانیان استقبال و تحسین خواهد شد.