مشخصات کتاب
نام: يادمانهاي تركي باستان
تأليف: دكتر ح. م. صديق
چاپ اول: 1379، نخلهاي سرخ (كنگرهي جهانگيرخان قشقايي)
چاپ دوم: 1380
چاپ سوم: 1383
محل نشر: تهران
موضوع: متن و ترجمهی سه کتيبهی باستانی ترکی.
270 ص.
شرح مختصر كتاب
در این کتاب گویشی از ترکی که معروف به ترکی باستان است معرفی میشود. مؤلف نخست، الفبای ترکی باستان را به صورت آموزشی معرفی کرده و آن را با سه الفبای کهن میخی، اوستایی و اویغوری مقایسه میکند و سپس دستور زبان آن را مینگارد و در فصلهای بعدی متن سه کتیبهی باستانی این گویش را آورده و ترجمهی فارسی آنها را نیز با سیاههی اصطلاحات زبانشناسی و نیز لغات ترکی باستان در کتاب گنجانده است.
یادمانهاي تركي باستان
مختصري از دستور زبان تركي باستان
همانگونه كه روشن شده، منظور ما از « تركي باستان »، شيوهی كهن دورهی آلتايي ـ آذي از زبان تركي آذري معاصر است كه به شيوهی « گؤي تورك » معروف است.
دستور زبان گؤي تورك جزئي از دستور زبان عمومي تركي به حساب مي آيد. پيرامون تدوين اصول و قواعد اين شيوهی كهن تركي، تاكنون در جهان اثر مستقل علمي چاپ نشده است. آنچه مي توان مراجعه كرد يادداشت هاي مرحوم پرفسور دكتر ارگين است و نيز كتاب « اسكي تورك يازيتلاري » اثر حسين ناميق اوركون ( استانبول 1941 ـ 1936 ) در چهار جلد، كتاب « دستور زبان تركي رونيك » اثر آ. كونونوف ( لنينگراد، 1980 )، رسالهی دكتراي آقاي رجبوف زير عنوا ن« صرف زبان گؤي تورك » ( باكو 1976 ) و كتاب علي عيسي شوكور با نام « قديم تورك يازيلي آبيده لري نين ديلي » ( باكو 1993 ) را مي توان نام برد. از آنجا كه تركي آذري امروزي و همه شيوه هاي زبان تركي كه در ايران رايج است، ادامهی منطقي شيوهی تركي باستاني نامبردار به گؤي تورك است و نشانه هاي كهن آن در شيوهی گويش هاي تركي ايراني به چشم مي خورد تا ديگر شيوه ها، به نظراين جانب، بايد كرسي مطالعات تركي باستان در دانشگاه هاي ايرا ن تأسيس گردد و جوانان تركي آشناي ايراني با اخذ قوت و الهام از دقائق و ظرائف خفته در شيوهی تكلم خود و با تكيه بر داده هاي دانشگاهي، بتوانند دستور زبان نسبتاً مدون و كامل تركي باستان را تدوين كنند. آنچه در اينجا مي آيد، نگاهي بسيار مختصر و گذرا به پژوهش هاي صميمي گؤي تورك پژوهان مذكور در فوق است كه اميدوارم گامي چند ناچيز در اين راه به شمار آيد.
آواشناسي تركي باستان
بنا به اصل سوسوري در همهی زبانها خمير مايهی [1] آوائي يكسان است و از اندام آوائي همانندي توليد مي شوند، ولي قالبهاي [2] آن از زباني به زبان ديگر فرق مي كند.
بررسي نظام آوائي تركي باستان نشان مي دهد كه اين زبان نخستين زبان فطري و طبيعي بشر بوده است.
در اينجا به بررسي نظام آوائي شيوهای تركي باستان، يعني شيوهی گؤي تورك سه يادمان، مي پردازيم.
كمي اختلاف قرائت آوائي: در تعيين ماهيت و كيفيت تلفظ فونم ها و آواهاي نگاشته شده در يادمان هاي تركي باستان، اهل فن همگي با تكيه به داده هاي زبانشناسي، با حدس و گمان و ظن هاي قريب به يقين عمل كرده اند. چرا كه اكنون كسي بر جاي نيست كه به تركي باستان سخن گويد. اما به هر انجام، شيوه هاي امروزين تركي، بويژه تركي اصيل ايراني ادامهی منطقي تركي باستان بشمار می رود. از اين رو، ما ايرانيان بهتر میدانيم چبود فونم هاي تركي باستان را تعيين كنيم.
الفباي باستاني تركي كه امروز به آن « الفباي گؤي تورك » اطلاق میكنيم، براساس قانون هماهنگي آوائي زبان تركي اختراع شده است بسياري از تركي پژوهان و متخصصان تركي باستان، اين الفبا را « شايسته ترين سيستم الفبائي براي زبان تركي » میشناسند اين ويژگي خود، سبب شده است كه پژوهندگان يا دمان هاي تركي باستان، لغات و واژه هاي اين يادمان ها را به درستي قرائت كنند. بگونهای كه اختلاف قرائت ميان آنان بسيار كم و اندك است. . .
كلمه شناسي
يادمان هاي جاي گفتگو نشان مي دهد كه تركي باستان، در آن عصر بلحاظ سنّت كتابت و نگارش به مرحله والائي رسيده بود و پيشينهی پر بار ادبي داشته است.
پيدائي فرم ادبي زبان تركي، بحثي دراز آهنگ در دانش ترك شناسي است. دشمنان سياه روي ماادعا مي كنند كه زبان تركي فرم ادبي ندارد و مخلوطي از واژه هاي مغولي و فارسي و عربي و غيره است [3]. اما تركي پژوهان نشانه هاي شيوهی مكتوب و مدروس و ادبي زبان تركي را در قرن ها پيش از ميلاد مسيح پي جويي مي كنند. حماسه هاي زيبا و دلنشين « گول تيگين »، « آلپ ارتونقا »، « گيلگه ميش »، « دده قورقود »، و ده ها سنگ نبشته و كتيبهی بازمانده از اعماق قرون و اعصار، حكايت از فرم ادبي بهنجار و بساماني از زبان تركي باستان دارد. شيوهی به كار رفته در سه يادمان مورد بحث كتاب حاضر نيز نشانگر تكامل شيوهی مكتوب تركي باستان در قرون اوليهی ميلادي است.
كلمات در اين يادمانها، صورت مكتوب دارند كه بررسي آن، موضوع بخش « كلمه شناسي » يا « ساختار شناسي » [4] است.
امروزه بحث كلمه شناسي و يا صرف، بحثي بسيار گسترده در دستور زبان تركي است و ده ها كتاب پژوهشي در اين زمينه تأليف شده است.
در اينجا، ما فقط به برخي از مباحث صرف تركي باستان اشاره مي كنيم و البته هنوز ناگفته ها زياد است كه آن را مجالي وسيع بايسته است.
اسم:
مي دانيم كه در زبان تركي بلحاظ ساختاري با سه گونه اسم رو در رو هستيم:
اسم هائي كه يك هجاني اند و ريشه به حساب مي آيند.
اسم هائي كه از يك ريشه و يك يا چند پي افزوده ساخته مي شوند.
اسم هايي كه مركب از دو يا چند كلمه پديد مي آيند.
در تركي باستان، به نوع سوم برخورد نمي كنيم. اما دو نوع اولي و دومي، بويژه گونهی نخست فراوان موجود است.
مثال براي گونة نخست: ساب ( سخن، در تركي آذري معاصر: ساو )، آت ( نام، در تركي آذري معاصر: آد )، باش ( سر، در تركي آذري معاصر: باش )، يير ( زمين و خاك، در تركي آذري معاصر: يئر ).
مثال براي گونة دوم: يازي، در معناي بيابان ( ياز +ی ). قاپيغ، در معناي درب ( قاپ + ايق )، آلتون، در معناي زر ( آلت + اون) كه هر سه در تركي آذري معاصر هم با اندك اختلافي در تلفظ رايج است.
به برخي از پي افزوده هاي به كار رفته در يادمان هاي، كه اكنون نيز در زبان تركي رايج است مي توان چنين اشاره كرد:
پي افزودهی سه شكلي anç/ unç/ inç كه از فعل، اسم مفاهيم مجرد مي سازد. مانند: ئوتونچ ( خواهش )، ئوكونچ (غصه)، تارقانچ ( آشفتگي ).
پي افزودهی چهار شكلي iġ/ ıg/ ug/ üġ كه به ريشة فعل مي چسبد و اسم هايي گوناگون مي سازد. مانند: بيليغ (دانش)، ئوتوگ ( التماس )، ئولوگ ( مرده )، بيتيگ ( نوشته )، كئچيگ ( گذرپل )، اريگ ( تكيه گاه )، بؤلوگ ( سهم ).
پي افزودهی چهار شكلي uş/ üş/ ış/ iş كه اسم از فعل مي سازد. مانند: اوروش ( درگيري و نبرد )، تگيش ( برخورد )، أوكوش ( جمع كرد و يغما ).
پي افزودهی چهار شكلي « چي » çi/ çı/ çu/ çü مثلا در اسم هاي: آيغوچو ( مشاور )، تامغاچي ( مهردار )، يولچو ( راهنما).
پي افزودهی يك شكلي « داش » daş، مثلا در اسم هاي: آداش ( دوست )، قاداش ( خويشاوند ).
پي افزودهی تك شكلي « دم » dam كه اسم ساز است و از اسم، اسم جديد مي سازد. مانند: اردم ( شخصيت )، تانري دم (خداوندي، الوهيت ).
پي افزودهی دو شكلي mә/ am كه اسم از فعل مي سازد. مانند: يالما ( جامه )، تكمه ( كامل ).
تصريف اسم: تصريف اسم و ضمير، ويژگي زبان تركي و برخي ديگر از زبان هاي التصاقي كامل و گستردهی جهان است. در زبان اوستايي نيز كه تحت تأثير و سيطرهی تركي باستان شكل پذيرفته بود، اسم و ضمير صرف مي شد.
در اوستائي، اسم و ضمير در هشت حالت صرف مي شد و مانند زبان تركي پي افزوده هائي بر انتهاي اسم و ضمير مي آمد و به آن ها حالت مي داد. در زبان تركي باستان اسم و ضمير در حالت نه گانه صرف مي شود.
حالات نه گانه اسم و ضمير در تركي باستان و پي افزوده هاي هر حالت به شرح زير است:
حالت فاعلي يا « حالت آزاد » [5] . در اين حالت كلمه به حال خود باقي مي ماند و پي افزودهای ندارد و در جمله اغلب در نقش « مبتدا » ظاهر مي شود. مثلا: « تورك بودون، اول ييرگه روبارسار، ئولته چي سن ! » ( يعني: ای ملت ترك اگر بدان سوي روي، نابود خواهي شد ! ). در اين جمله، اسم مركب « تورك بودون » حالت فاعلي يا آزاد دارد و مبتداي جمله است. در اوستائي هم، اسم در حالت آزاد علامت نداشت.
حالت مفعولي يا « حالت رائي » [6]. در اين حالت به فرجام اسم، دو پي افزودهی چهار شكلي iġ/ ıg/ üġ/ ug و ni/ nı/ nu/ nü مي چسبد و اسم را در حالت رائي قرار مي دهد. مانند: « چيغان بودونيغ باي قيلديم. » ( يعني: مردم فقير را دارا و مال دار كردم ). در اين جمله « بودون » bodun بصورت bodınıg و در حالت رائي ظاهر شده است. امروزه در تركي ما، اين حالت با پي افزودهی چهار شكلي i / ı / u / ü ساخته مي شود.
در تركي باستان، اين حالت گاهي نيز با پي افزودهی چهار شكلي nı/ ni/ nu/ nü ساخته مي شود و اين علامت در زبان اوستا به صورت « ام » am ـ در آمده است.
حالت مفعولي بهي يا « حالت برايي » [7] آن است كه اسم در حالت گرايش به فعل قرار گيرد. در تركي امروز نشانهی آن â / a است و در تركي باستان پي افزودهی qâ / qa اين حالت را مي ساخت. مانند « قانغا » كه امروزه مي گوئيم: خانا ( يعني: به خان ). در اوستائي هم تحت تأثير تركي باستان پي افزوده a ـ و گاه ya اين حالت را مي ساخت.
حالت سوي و جهت يا « حالت سوئي » همانند حالت پيشين است با اين تفاوت كه اسم در مسير و سوي و جهت فعل حركت مي كند. اين حالت اكنون در تركي نشانهی خاصي ندارد و باحالت « برائي » يكي است. در اوستائي نيز اين حالت وجود نداشته است. در تركي باستان نشانهی اين حالت arü / әru و يا karü / ġәru است. مانند: « تابغاچ قارو » ( يعني: به سوي تابغاچ ). و يا: « منه ري » ( يعني: به سوي من ).
حالت مفعول عنهي يا مفعول منه و يا « حالت ازي » [8] . نشانهی اين حالت امروزه در تركي ما، پي افزودهی dәn / dan است كه در تركي باستان به صورت tәn / tan تلفظ مي شده است. مانند: « اوغوزتان كؤروك كلدي » ( يعني: از اوغوز مشاوري در رسيد ). اين پي افزوده در متن كتيبه هاي گؤي تورك به صورت nın / tin نيز آمده است و اين شيوه تا دورهی صفويه در تركي ايران، به ويژه ايران شرقي و خراسان بزرگ رايج بوده است و در رسم الخط و املاي كلاسيك و سنتي تركي ايران پيوسته به صورت « دين » نوشته شده است. در اوستا نيز نشانهی آن t ـ كه بي گمان از تركي باستان تأثير پذيرفته است و بايد تاكيد كنيم كه اساساً حالت مفعول عنهي يا حالت ازي از جديدترين حالتهاي زباني است و كهن ترين حالت، حالت مفعولي فيهي است و احتمال دارد كه نشانهی tәn / tan از نشانهی مفعولي فيهي tә / ta ساخته شده است.
حالت اضافه و مالكيت يا « حالت اضافي » [9] نشانهی اين حالت در تركي باستان دو پي افزودهی دو شكلي in / ın و nin / nun بود. مانند « بيلگه قاغانين بودونو » ( يعني: مردم منسوب به بيگه خان ). امروزه نيز اين نشانه د تركي بر جاي است. در اوستائي به صورت « هه » مي آمده است
حالت مفعولي فيهي يا حالت مكاني يا حالت « اندري » [10]. حالتي است كه در آن يك اسم داخل اسم ديگر قرار مي گيرد. در تركي امروز پي افزودهی دو شكلي dә / da چنين حالتي مي سازد. در تركي باستان نيز همين پي افزوده و گاه tә / ta مي آمده است مانند: « تانريدا بولموش تورك بيلگه قاغان » ( يعني: خان دانشور تورك كه در آسمان فراز ايستاد ). در اوستائي نيز علامت آن da ـ و گاه aـ بوده است.
مفقول ايله يا « حالت بائي » [11]. حالتي است كه اسم همرا ه اسم ديگري در جمله نقش پيدا مي كند. نشانهی آن در تركي باستان پي افزوده چهار شكلي in/ ın/ ün/ ün بود. در تركي معاصر، اسم در اين حالت با ادات « ايله » صرف مي شود. در لهجهی تبريز، امروزه شكل كهن اين نشانه حفظ شده است و به صورت nәn / nan در آمده است. مانند « حسن [ اﯾ ] نن گئتديم. » ( يعني: با حسن رفتم ). نشانهی اين حالت در اوستائي به صورت فتحه بود. مانند ( يعني: باحسن ). مثال از متن تركي باستان: « كؤزين كؤرمه ديك، قولقاقين اشيتمديك » ( يعني: به چشم نديد و به گوش نشنيد ).
« حالت برائي خاص ». اين حالت را امروزه در تركي با ادات « ايچون » ادا مي كنيم.
در تركي باستان نشانهی آن سه پي افزودهri ـ / rı ـ و ـ ra و әr / ar و معناي « براي، به خاطر، از جهت » مي داد. مانند: « آنقار آدين چيغ برك ياراتوردوم. » ( يعني: از براي او بارگاهي ويژه بپرداختند ).
امروزه اين نشانه در تركي معاصر بر افتاده است. اما در كلماتي نظير: ايچري، ايلري، ديشاري، اوزره، و غيره به صورت جوش خورده و مركب بر جاي است. اين حالت در اوستائي نشانه نداشته و بانشانهی مفعولي بهي اداء مي شده است.
حالت ندائي [12]. حالتي است كه اسم يا ضمير مورد خطاب واقع مي شود. در تركي باستان و در تركي ميانه نشانهی چهار شكلي im/ ım/ um/ üm به فرجام اسم و ضمير مي چسبيد و اين حالت را نشان مي داد. در حماسه هاي دده قورقود تركيب « خانيم، هي ! » كه فراوان تكرار مي شود، داراي اين حالت است و در متون كلاسيك تركي ميانه اصطلاحات « سلطانيم ! بيگوم ! شاهيم ! » نيز اسم را در حالت ندائي نشان مي دهند. امروزه در كتابت تركي، بويژه در قطعات زيباي ادبي، همين اشكال و صور ندائي كاربرد دارند، اما نمي توان گفت كه حالت ندائي، مانند حالت هاي ديگر اسم، فعال و شايع است. هر چه هست، اينكه در تركي باستان نيز اين حالت براي اسم وجود داشته است. مانند: « قاغانغيم، آيتدي. » ( يعني: گفت: ای خان من ! ). در اوستائي به فرجام اسم پي افزوده « هو » ( ho ) اضافه مي شده و اسم را در حالت ندائي قرار مي داده است . . .
-------------------------------------------------------------------------------
[1] Substance.
[2] Forms.
[3]نوچه هاي احمد كسروي بيشتر تأكيد بر اين ادعا دارند. اين مدعيان اغلب فاقد دانش لازم در زبانشناسي نيز هستند. نگارنده در كتاب « نوچه هاي احمد كسروي » در اين باب بحث كافي كرده ام.
[4] Morphologie.
[5] Nominative.
[6] Accusative.
[7] Dative.
[8] Ablative.
[9] Genitive.
[10] Lacative.
[11] Instrumental.
[12]Vocative.