کتاب مبانی اللغه در دستور زبان ترکی جغتایی (اوزبکی) اثر میرزا مهدی خان استرآبادی (منشی الممالک نادرشاه افشار) با تصحیح و مقدمه دکتر حسین محمدزاده صدیق در 470 صفحه به قطع وزیری منتشر شد. بخشی از مقدمه ی مصحح اثر را در معرفی مبانی اللغه در زیر قرار میدهیم. لازم به ذکر است این معرفی تا مبناء سوم را شامل میشود:
کتاب مبانی اللغة اثر میرزا مهدی خان استرآبادی، رسالهی مستقلی است که در قرن یازدهم در قواعد دستوری و نگارشی ترکی جغتایی (اوزبکی) تالیف شده است. این کتاب را مؤلف به عنوان جزیی از فرهنگ عظیم ترکی به فارسی سنگلاخ آورده و مستنسخان اغلب آن را به عنوان مقدمهی آن فرهنگ بر کتاب پیوست کردهاند. نسخههای خطی چندی هم به طور مستقل و هم به عنوان مقدمه بر سنگلاخ موجود است که اینک با مقابلهی چند نسخه، متن تصحیح شدهی آن را انتشار میدهیم.
1 – تحقیق در مبانی اللغة
1- 1- مبانی اللغة را اول بار دنیسون راس Denison Ross در سال 1910 از روی نسخهی موجود در موزهی بریتانیا بدون مقابله با نسخهی دیگر چاپ کرد.[1] او در مقدمهای 24 صفحهای که بر آن نوشته، نخست آگاهیهایی دربارهی نویسنده داده و سپس سرعنوانهای موضوعات مختلف مطروحه در کتاب، از مبناء و باب و فصل و قسم و نوع و غیره را با اشاره به صفحات نسخه شمرده است.
2- 1- دومین بار ژانوس اکمن Janos Ekmann مقالهای پژوهشی در این زمینه چاپ کرد.[2]
ژانوس اکمن پس از معرفی مبانی اللغة در موضوع آواشناسی کتاب بحث میکند و در بخش واژه شناسی از نشانههای جمع، پی افزودههای ملکی و قیدی با مثالهای کافی سخن میراند. سپس بخش اعداد، ضمیرها، ادات، اسم بحث میکند و در انتها لغات موجود در مبانی اللغة را به صورت واژهنامهای درآورده و معانی آنها با محلف استفادهشان را ذکر میکند.
3- 1- سومین بار کارل منگس Carl Heinrich Minges پژوهش خود در موضوع مبانی اللغة را در سال 1956 چاپ میکند.[3] وی در مقدمهی این اثر از جایگاه ترکی جغتایی در میان زبانها و لهجههای ترکی بحث میکند و سپس مباحث آواشناسی، واژهشناسی، نحو و مخزن واژگان جغتایی را در چهار فصل پیش میکشد.
4- 1- چهارمین بار در سال 1950 بسیم آتالای یک نسخهی خطی از مبانی اللغة را با مقدمهای به صورت تصویری چاپ کرد.[4]
5- 1- باید از گرارد کلاوزون Gerard Clauson هم یاد کرد که توانست فاکسمیلهی نسخهی خطی موجود در موزهی بریتانیا از سنگلاخ را چاپ کند و مبانی اللغة را نیز در این چاپ بگنجاند.[5]
6- 1- در سال 2008 در تاشکند ترجمهی اوزبکی مبانی اللغة از ذکرالله عمراوف به همت خالده علیماوا با الفبای جدید اوزبکی چاپ شد.
7- 1- اینجانب در سال 1394 توانستم متن کامل آن را به عنوان مقدمه بر سنگلاخ با مقابلهی سه نسخه در تبریز انتشار دهم.[6]
2- درونکاوی مبانی اللغة
مؤلف مبانی اللغة مقدمهای در معرفی خود و علت تالیف و سپس مباحث پیچیده و مفصلی در دستور زبان ترکی جغتایی (اوزبکی) در یک ترصیف، شش مبنا و یک خاتمه آورده است.
در ترصیف از اشکال املایی کلمات ترکی سخن میگوید.
چکیدهی مبناهای ششگانه را در زیر میآورم:
مبناء اول در بیان وجوه صیغ نام دارد. در این مبنا که منقسم به ده باب است از صیغههای گوناگون فعلی بحث میکند.
در باب اول از مبناء اول، مصدر و اسم مصدر را معرفی میکند. اما هر دو گونه را مصدر نام مینهد و آن را به دو گونهی: 1. مصادر صریحه، 2. اسماء مصادر، تقسیم میکند.
در فصل اول از باب اول در بحث مصادر صریحه، در قسم نخست از آنچه قبلاً در بخش ترصیف گفته، یعنی از لفظی که به معنی مصدر وضع شده و نشانهی آن، ماق / ماکmaq/ mak است سخن میگوید. در ترصیف گفته که:
«هرگاه خواهند که مصدر بنا کنند، ماقmaq / ماکmak که علامت مصدر است بر آنها الحاق نمایند.»
اما در قسم دوم که آن را به نوع تقسیم کرده از الفاظی صحبت میکند که در معنای مصدری وضع نشدهاند، اما «به معنی مصدر هم استعمال میشوند.»
نوع اول دربارهی صیغههایی است که معنای مصدری میدهد. مانند صیغههای:
- فعل مضارع، مانند: بارورbarur / آغریرağrır .
- زمان حال، مانند: آقاراaqara / تؤکولاtöküla .
- مفرد مغایب از فعل مضارع منفی. مانند: چیقماسçıqmas ، ایشیتماسişitmas ، آچماسaçmas .
و در نوع دویّم از پی افزودههایی که بر انجام الفاظ میپیوندند و به فعل معنای مصدری میدهند. مانند:
- پی افزودهی قان/ کان که به فعل امر میچسبد. مثل: ساچغانsaçğan / کیلکانkilkan.
- پی افزودهی قان/ کان که در آخر فعل مضارع آید. مثل: اوزاتورغانuzaturğan .
- میشmiş که علامت مفرد مغایب است، مثل: اسرامیشasramış / یاسامیشیyasamışı.
در فصل دوم از باب اول که عنوان «در اسماء مصدر» دارد، در واقع از اسم مصدر و حاصل مصدر سخن میگوید و آنها را سماعی میداند و آن را در دو نوع مختصّات و مشترکات نوعبندی میکند.
مختصات را چنین میشمارد:
- با پی افزودهی t مانند: اونوتunut ، اویاتoyat .
- با پی افزودهی ğ / q مانند: بویروقbuyruq ، آلداغaldağ .
- با پی افزودهی ik مانند: بیلیکbilik / دلیکdelik .
- با پی افزودهی ş مانند: یوروشyürüş ، اوچوشüçüş .
- با پی افزودهی m مانند: اؤلومölüm ، یولومyolum .
- با پی افزودهی inç مانند: ساغینچsağınç ، سؤکونجsökünc .
- با پی افزودهی l مانند: سیورقالsiyurqal .
- با پی افزودهی n مانند: ییغینyığın .
- با پی افزودهی ğu مانند: یارغوyarğu ، آلغوalğu .
و از مشترکات چنین یاد می کند که غور/ کور iğur/ıkur به فعل امر بچسبد. مانند:
چیقینغور، تینماغور
در باب دوم فعل ماضی، باب سیم فعل مضارع، باب چهارم اسم فاعل، باب پنجم اسم مفعول، باب ششم فعل امر، باب هفتم فعل نهی، باب هشتم نشانهی نفی فعل، باب نهم قید حالت و در باب دهم از وجه وصفی افعال بحث میکند.
در بابهای دوم و سوم همهی شش صیغهی افعال ماضی و مضارع را با اختلافات تلفظ ضبط کرده است. نشانهی فعل ماضی را به اعتبار صیغهی شخص، شش گونه میشناسد و نشانههای شخص را تفکیک نمیکند.
مثلاً میگوید: علامت اول دی di و تی ti مانند: آلدی، گئتدی؛ علامت دوم دیلار dılar و تیلار tılar مانند: آلدیلارaldılar ، کتیلارkittilar و غیره.
وجه وصفی ساخته شده با ایبان ıban را هم ماضی به حساب میآورد. مانند آلیبان، گئدیبان و غیره.
در باب سوم که در بیان فعل مضارع است در قسم اول حرف « ر » را نشانهی مضارعت میداند که بر سر ریشهی فعل امر میآید. مانند:
بیر ← بیرر birər (میدهد).
چیک ← چیکر çikər (میکشد).
و افزودن حرف میانجی « ی » y به افعالی که حرف آخرشان متحرک باشد، لازم میداند. مانند:
ایسته ← ایستهیدور istəydur
یو ← یویدورyuydur
اوقو ← اوقویدورoquydur
در باب چهارم، پی افزودههای فاعلی زیر را به بحث میگذارد. مانند:
غوجی ← آلغوجیalğucı
چی ← اوقچیoqçı
وول ← یساوولyasavul
غان ← توتاغانtutağan
جاق ← یاسانجاقyasancaq
و غیره.
در باب پنجم در سخن از اسم مفعول، نخست از «افعالی که فی نفسه به معنی مفعول، موضوعند» سخن میگوید. مانند:
سینوق sınuq (شکسته)
بویروق buyruq (فرمان)
و سپس پی افزوده های اسم مفعول ساز mış, ğan را معرفی میکند و میگوید:
«در بعضی جا افادهی معنی ماضی و در بعضی جا افادهی معنی مفعول میکند.»
موضوع باب ششم فعل امر و موضوع باب هفتم فعل نهی است. او صیغهی مفرد مخاطب از فعل امر را «قائمهی صیغ» میداند و آوردن پسوندهای غیل/ کیلğıl / kil را برای مزید شأن و تزیین میداند. مانند:
قیل← قیلغیلqılğıl
قیلما← قیلماغیلqılmağıl
و علامت نهی را میم مفتوحه میداند که «در آخر فعل امر آید». مانند:
قیل← قیلماqılma
کیل← کیلماkilma
نشانهی نفی را هم میم مفتوحه میداند و در باب هشتم به بحث میگذارد و میگوید فرق آن با نهی این است که میان «فعل امر و علامات صیغ واقع شود». مانند:
آلماق← آلماماقalmamaq (نگرفتن)
کیلماک← کیلماماقkilmamaq (نیامدن)
در باب نهم از قید سخن میگوید. و آن را «ذکر حال و بیان تکریر» مینامد. مانند:
توتا- توتاtuta-tuta (= گرفته – گرفته)
چالا- چالاçala-çala (= نوازان- نوازان)
و یا:
اوینایoynay (= بازی کنان)
ایستایistay (= طلب کنان)
و یا:
اوقویoquy (= قرائت کنان)
اویویuyuy (= خواب کنان)
باب دهم از مبناء اول «در بیان تتمهی علامات صیغ» نام دارد که در آن از پی افزودههای مختلف فعل امر صحبت میکند.
* * *
مبناء دوم از کتاب در بیان چگونگی اشتقاق صیغهها است و در یک قاعده و دو شقّ تالیف شده است.
در قاعده، در واقع قانون هماهنگی اصوات در زبان ترکی و لهجههای آن رابه بحث میگذارد و میگوید:
«بدان که حرکات علامات صیغ که بر فعل امر الحاق مییابد، تابع حرکات فعل امر است.»
و از مصدرهای توتاقtutaq ، اورماقurmaq ، آلماقalmaq و کیتمکkitmak مثال میآورد:
توتتومtuttum
اوردومurdum
آلدیمaldım
کیتدیم kitdim
در شق اول از این مبنا از فعل امر که منتهی به آواک باشد سخن میگوید و چنین فعل را مسکونة الاخر مینامد و آن را به دو قسم منقسم میسازد. در قسم اول میگوید هنگام افزوده شدن نشانهی اشتقاق حرف آخر فعل امر ساکن میماند.
مانند:
آل← آلماقalmaq
کیت← کیتماکkitmak
اما در قسم دوم از نشانههای تصریفی که حرف آخر فعل امر را متحرک میسازد سخن میگوید. مانند نشانهی لی li در:
آل← آلالیalalı
کیت← کیتالیkitalı
و یا دورغانdurğan در:
آل← آلادورغانaladurğan
کیت← کیتادورغانkitadurğan
در شق ثانی از این باب از فعل امری که حرف آخر آن متحرک باشد، سخن میگوید و در سه قسم مضمومه، مفتوح و مکسور آن را به بحث میگذارد.
اوقو← اوقوماقoqumaq (= خواندن).
ایلا← ایلاماکilamak (= کردن).
و در انتها از حرف میانجی / ی/ y در انتهای این گونه افعال که آن را «یای حطی در میانهی فعل امر» مینامد، سخن میگوید. مانند:
اوقویدور (= میخواند)oqu+y+dur
ایلایدور (= میکند) iyla+y+dur
* * *
در مبناء سوم از ضمایر و اسماء اشاره در دو باب صحبت می کند.
باب اول را به سه قسم منقسم میسازد. در قسم نخست از ضمایر متصل که امروزه به آنها پی افزودههای تصریفی میگوییم سخن میگوید. مانند پی افزودههای ایم im (قاشیم)، ایمیز ımız (قاشیمیز).
در همین بخش ضمیر مفرد مغایب چهار شکلی i/ ı/ u/ ü را هنگام پیوستن به کلماتی که به واکه ختم شوند حرف میانجی / س/ را میگیرند در دو نوع / ی/ و / سی/ معرفی میکند. مانند:
- قاشی qaş+ı
- آتاسی ata+s+ı
در قسم دوم ضمیرهایی را که گاه منفصل و گاه متصل هستند به بحث میگذارد. مانند:
- مینmin (من)
- سینsin (تو)
- بیزbiz (ما)
- سیزsiz (شما)
که در ترکی جغتایی به عنوان پی افزوده نیز در انجام فعل میآیند. مانند:
آلورمینalurmin (میگیرم)، سینسینsinsin (تویی)، اولغایبیزolğaybiz (برویم) و اولغایسیزolğaysiz (بروید).
در قسم سوم از این باب از الفاظی که مابین ضمیر و اسم اشاره مشترکاند سخن میگوید و آنلارanlar در معنای ایشان را مثال میزند که از اسم اشارهی آنan و نشانهی جمع لارlar ترکیب یافته و به جای ضمیر به کار میرود.
در باب دوم از این مبناء در بحث از اسماء اشاره باز قسم سوم باب اول را تکرار میکند و قسمی دیگر از اسماء اشاره را اسمایی میداند که مخصوص اشاره وضع شدهاند. مانند:
- بوbu (این)
- بولارbular (اینها)
[1] E. Denison Ross, )1910(.
[2] Ekmann, Janos. "Mirza Mehdis Darstellung der tschagataischen sprache": Analecta Orientalia Memoriae Alexandri csoma de körös Dicata, edendo operi parefuit L. Ligeti, Bibliotheca Orientalis Hungaricav, Budapest 1942-1947, P. 156-222.
[3] Minges, Carl Heinrich. Das Cayatajische in der persisichen Darstellung von Mirza Mehdi khan, Akademie der Wissenschaften undder Literatur (in Mainz). Abhandlungen der Geistes–und sozialwissenschaftlichen klasse, Jahrgana, 1956, Nr.9.
[4] Atalay, Besim. )1950(.
[5] Clauson, Sir Gerard. )1960(.
[6] استرآبادی، میرزا مهدی خان. (1394).