استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق در همايشي كه از سوي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج در سال 1370 براي شناخت ابعاد خلاقيت ادبي نظامي گنجوي تشكيل شده بود، سخنراني زير را ايراد فرمودند كه در چند نشريه نيز انتشار يافت:
الیاس نظامی گنجوی فرزند یوسف در سال 535 هـ . و به روایتی در سال 531 هـ . در گنجه - یکی از شهرهای باستانی آذربایجان- چشم به جهان گشود.[1] شهر گنجه بر کنار رودی معروف به «گئن چای» واقع است[2] و بنای آن به روزگار اشکانیان بازمیگردد.
نظامی همهی عمر خود را در گنجه به سرآورده و هم در آنجا از دنیا رفته است و از این روی به «نظامی گنجوی» نامبردار شده است.[3] سال وفات او را مجمع الفصحا[4] و تذکرة الشعرا[5] 576 هـ .، نفحاتالانس[6] 592 هـ .، و کشفالظنون[7] 596 هـ . ذکر کردهاند. اما با توجه به تاریخ سرایش پارهی دوم اسکندرنامه، به نظر میرسد که بعد از سال 599 هـ . از دنیا رفته باشد.[8]
نظامی پرورش یافتهی محیط دیندار و متعصّب گنجه بود. هم از این روی از جوانی به زهد و تقوی میل کرد و تا فرجام زندگی، پاک و تمیز و زاهدانه زیست، روانی روشن و اندیشهای تابناک یافت، به قرآن روی آورد، و نیز به سنن بومی سرزمین خویش با دلی جوشان مهر ورزید و در آنچه که به فارسی سرود، از زندگی، طرز اندیشه و تاریخ و آداب و رسوم مردم مسلمان روزگار و سرزمین خویش سخن بر زبان راند.
از مآخذی که مستنداتی پیرامون زندگی نظامی دارند، و نیز از آثار خود شاعر استنباط میشود که در ایام صباوت پدر و سپس مادر خود را از دست داد و سالها به تنهایی زیست و به صرافت طبع خود رشد و ترقی کرد. در جوانی با تلاشی پر توش و توان دانشهای زمان خود را فرا گرفت. در تاریخ، فلسفه، منطق، شعر، ستارهشناسی، هئیت، هندسه، جغرافیا و فقه آوازه یافت. در هنر موسیقی، نقاشی و معماری نیز نامی به هم رساند. گذشته از زبان آذری، زبانهای فارسی، عربی و پهلوانی را به خوبی میدانست و میتوانست از همهی آثار علمی و ادبی دوران باستان و دورهی قرون وسطی بهرهور شود.[9]
از جمله منابع مکتوب که در آفرینش خود از آنها بهره جسته است، «حماسههای دده قورقود» و داستانهای دوازدهگانهی قهرمان آن کتاب است.[10] قبول خاطر و آوازهی نظامی در تاریخ ادبیات ترکی اسلامی بیشتر ناشی از بازآفرینی مضامین قرآنی و الهی مستتر در این کتاب سترگ است که در خمسهی خویش به ویژه در مخزنالاسرار به آن دست زده است.[11]
ترکیسرایان چنان عشق و علاقهای به نظامی و آفرینش بدیع وی از خود نشان دادهاند، که تاریخ مثنویسرایی در ادبیات ترکی را با نام نظامی پیوند دادهاند و شاید بتوان ادعا کرد که هفتاد درصد مثنویهای ترکی تا صد سال اخیر به پیروی و یا در استقبال و ترجمه و تفسیر خمسهی او سروده شدهاند.[12]
اگر چند مثنوی گرانجای ترکی نظیر قوتادغو بیلیغ اثر یوسف خاص حاجب[13] و اوصاف مساجد شریف سرودهی خواجه احمد فقیه[14] (م.618 هـ .) را دو نظر نیاوریم و برخی مثنویهای صوفیانه مانند: یوسف و زلیخا اثر شیاد حمزه[15] (م.630 هـ .) و ابتدانامه و انتهانامه سرودهی سلطان ولد[16] و رسالةالنصحیه اثر مولانا یونس امره[17] (م.707 هـ .)، منطقالطیر گلشهری[18] (م.717 هـ .)، غریبنامهی عاشیق پاشا[19] (م.733 هـ .) و سهیل و نوبهار اثر خواجه مسعود بن احمد[20] (سروده شده در 751 هـ .) را نیز در نظر نگیریم، میتوانیم ادعا کنیم که مثنویسرایی در ترکی با ظهور قطب قیبچاغی و فخرالدین یعقوب بن محمد فخری(م.771 هـ .) و با خمسهسرایی به شیوهی نظامی آغاز میشود. پس از آن دو، یوسف سنانالدین شیخی، امیر علیشیر نوایی (م.906 هـ .)، حمدالله حمدی، عطایی، فیضی، ملامحمد فضولی، صبحیزاده، بهشتی، چاکری، احمد رضوان، حیاتی، جلیلی، عارف چلبی، فتحالله آذربایجانی، فضلی، لامعی، صدری، آهی، حریمی قورقود، فصیح احمد دده، مصطفی آقا ناصر، ناکام شیروانی و دهها شاعر دیگر بر خمسهی او نظیره سرودهاند.
اینان که به ترکی، آثار نظامی را تنظیر و یا ترجمه کردهاند، اغلب از دیگر مثنویهای فارسی نیز سخن گفتهاند و در مقایسه با کلام نظامی، اغلب، همه را «بازی» انگاشتهاند. مثلاً «ضیاء پاشا» در مثنوی خرابات گوید:
بیردیر یئنه، لیک، او پیرفانی،
یوخ «خمسه» سینه نظیر ثانی.
تنظیر اونو «امیر خسرو»،
ائتمیش ایدی گرچه همّت نو.
طبعینه بئهوده وئردی رنجه،
هاردا دهلی و هاردا گنجه!
و «منیری» یکی از شعرای عصر صفویه که مثنوی «مهر و مشتری»[21] را سروده است، گوید:
ولاکین «احمدی» و بیری «شیخی»،
کیم اونلاردیر بو فنّین داهی شیخی.
نظامی نظمه اول صاحیبقرانلار،
«نظامی»نین همن نقدیدیر اونلار.
سؤز اولدور اونلار ائتدیلر مرتّب،
قالانی اوغلان! او یوندور، اویون هب!
احمدی - که منیری از او سخن میگوید- آفرینندهی پنج اثر به نامهای مرقاتالادب، ترویحالارواح، اسرارنامه، جمشید و خورشید و اسکندرنامه است.[22] وی در سال 815 هـ . وفات کرده است. در خمسهی خود چنان توجهی به نظامی دارد که حتی بسیاری از ابیات او را به ترکی برمیگرداند و یا صحنهها و داستانهای ضمنی متعددی از خمسهی نظامی برمیگزیند و ترجمه میکند. مثلاً در مثنوی جمشید و خورشید در جایی میگوید:
شراب ارغوانی ائدیبن نوش،
نوای ارغنونا توتدولار گوش.
که ترجمهی این بیت از خسرو و شیرین نظامی است:
شراب ارغوانی نوش میکرد،
سماع ارغنونی گوش میکرد.
و یا در جایی میگوید:
حقین خلقینه دائیم داد ائدردی،
جهانی عدل ایله آباد ائدردی.
که برگردانی از این بیت نظامی است:
جهان افروز، هرمز داد میکرد،
به داد خود جهان آباد میکرد.
و در همین مثنوی جمشید و خورشید هنگامی که به وصف تنشویی خورشید در چشمه میرسد، دوازده بیت از خسرو و شیرین نظامی را به زیبایی ترجمه میکند که با این بیت آغاز میشود:
اورادا گؤردو که بیرچشمه آخار،
که سویو آب خضر ایدی یا کوثر.
شیخی (م.834 هـ .) که منیری از او یاد میکند، خود خسرو و شیرین سروده است. اما به گفتهی مرحوم پروفسور دکتر فاروق تیمورتاش «او تار و پود مثنوی خویش را به تمامی از نظامی اخذ کرده است.»[23]
منابع کلاسیک ادبیات ترکی نیز شیخی را به سبب استادی و مهارتی که در برگردان خسرو و شیرین نظامی به ترکی داشته است، ستودهاند، مثلاً صاحب کتاب مشاعرا الشّعرا در این باب گوید:
«مثنویده نهایت قدرتی واردیر. . . کتاب مذکور، خود گرچه اکثر یئری ترجمه دیر، امّا به هر حال، محکم و استوار و یکدست و همواردیر. اول زمانه گؤره شعرده بو ظرافت و بو لطافت چوخدور.»[24]
سهی، صاحب کتاب هشت بهشت نیز میگوید:[25]
«خسرو و شیرین ترجمهسینی اختیار ائدیب، بو بیبدل خوبون اگنیندن کؤهنه عجم لیباسینی گئدردی. تورکی کسوت و ئینی خلعت گئیوردی. انصاف که بیرشیوه ایله زیب و زینت و بیرنقش ایله طراوت و لطافت وئرمیشدیر که آندان آرتیقاولماق متصور دگیلدیر:
عجم دونوندان اول محبوبو سویدو،
هماندم تورکی اسلوبونا قویدو.
سویوب اگنیندن اول کؤهنه پالازین،
دوزلتدی رومی اطلسدن لیباسین.
بویونا خلعت حسنی بیچیب راست،
وئریب اندام و دوزلتدی چپ و راست.
بو رسمه ایردی زینت وئردی ترتیب،
گؤرن جان وئریب ائیلر اونا ترغیب.»
امیر علیشیر نوایی یکی دیگر از پیروان نظامی و از ستایشگران اوست که در سال 844 هـ . در هرات به دنیا آمد و در 906 هـ . از دنیا رفت. گرچه علیشیر نوایی به ترکی جغتایی شعر سروده و خمسهای ترتیب داده است، اما به سبب اشتهار و نفوذ کلام خود در تمامت تاریخ ادبیات ترکی پس از خود، در گسترش آثار نظامی میان ترکیسرایان، نقش عظیمی بازی کرده است. بیشتر ترکیسرایان، مثنویهای پنجگانهی او را به شیوه و لهجهی بومی خود نیز برگرداندهاند. چنانکه لامعی (م.938 هـ .) هر پنج مثنوی وی را به ترکی غربی (= ترکی عثمانی) برگردانده است و نیم قرن پیش نیز به ترکی قاراخی[26] ترجمه و نشر شده است.
بهشتی یکی دیگر از شعرای پر آوازهی سدهی دهم است که پنج مثنوی وامق و عذرا، یوسف و زلیخا، حسن و نگار، سهیل و نوبهار و لیلی و مجنون را در اقتفای خمسهی نظامی سروده است.
حمدالله حمدی، یکی دیگر از شاعران همروزگار او خمسهای با عنوانهای یوسف و زلیخا، کفایتنامه، لیلی و مجنون، تحفةالعاشرین و تولد عمیم به یادگار نهاده است.
محمد لامعی نیز پنج مثنوی: ویس و رامین، وامق و عذرا، ابسال و سلامان، شمع و پروانه و فرهاد و شیرین را در تنظیر خمسهی استاد گنجه به نظم ترکی درآورده است.
خمسهسرایی در تاریخ ادبیات ترکی با نام نظامی وابسته است. به گفتهی خانم نوشابه آراسلی - محقق خمسهسرایی در ادبیات عثمانی- :
«خمسهسرایان ترکی در واقع میخواستند استعداد خود را در مقابل نبوغ و دهای نظامی به محک آزمایش بکشند و امتحان شاعری بدهند.»[27]
و بدینگونه باید گفت که در ادبیات ترکی مکتب نظامی ایجاد میشود و هرکس پاسخ سرایی به خمسهی نظامی را فخر میشمارد. چنانکه بهشتی در جایی گوید:
یازدیم حله من جواب خمسه،
دئمهدی داهی بو دیلده کیمسه.[28]
و جلیلی نیز، یکی دیگر از سرایندگان بنام قرن ده با افتخار میگوید:
بودور پیوسته که بجؤنلوم مرامی،
اولام هم پنجهی گنج نظامی.[29]
برخی دیگر از نامآوران ادب ترکی نظیر جلیلی و نرگسی، خمسههای منثور به قلم آوردهاند.[30] نرگسی اثر خود را «پنج نهال» نامیده است و آن را به شیوهای مطنطن و غریب نگاشته است. به گفتهی پروفسور دکتر حسین اعیان «این اثر بدیع که دهها نسخهی خطی و سه چاپ سنگی از آن برجای است، از جهات بدیعی تحت تأثیر آثار نظامی است.»[31]
در واقع در تاریخ ادبیات ترکی، بسیاری از شاعران قصد آن داشتند که خوانندگان ترکیزبان را با آثار ادب فارسی آشنا سازند. مثلاً سرایندهی سهیل و نوبهار گوید:
جهاندا بوگون رسم ئویله گئدر
که ئوکوش کیشی تورکییه مئیلائدر
و یا عاشیق پاشا در غریبنامه آرد:
بو غریبنامه آنین گلدی دیله
کیم بو دیل اهلی داهی معنی بیله
تورک دیلینه کیمسهلر باخماز ایدی،
تورکلره هرگیز کؤنول آخماز ایدی.
با ظهور نظامی، این میل و گرایش حدّت میگیرد و ترکیسرایان به سبب قرابت اندیشگی و عاطفی با نظامی گنجوی زیر چتر نبوغ او درمیآیند و به تبلیغ آمال و آرزوهای انساندوستانهی او برمیخیزند.
اینک، ما با فاصلهی زمانی هشت قرن با استاد داهی گنجه، شاهد آن هستیم که آثار گرانجای او در رسایی و تکامل شعر و ادب ترکی تأثیری بیمانند برجای نهاده است و شعر ترکی را با آرمانهای خداجویی، عدالتپیشگی، بشردوستی و مبارزه با ستمگری درآمیخته است. نظامی به مثابهی انسانی اندیشمند کمر قرنهای دیگر را نیز در هم خواهد شکست و شعرای ترکیسرا با الهام و أخذ قوت از گنجینهی جودت طبع او در تکامل ادبیات ترکی نقش مؤثری خواهند داشت[32] و ما در این تکامل، پیوسته نظامی را خواهیم دید که خود فرموده است:
پس از صد سال اگر گویی کجا او،
ز هر بیتی ندا خیزد که: ها، او!
--------------------------------------------------------------------------------
[1] زندگی و اندیشهی نظامی، تدوین و ترجمهی نگارنده، انتشارات توس، تهران، 1362، ص11.
[2] «گئن چای» در معنای رودخانهی وسیع است. واژهی گئن ترکی است و معنای پهناور و وسیع میدهد.
[3] روایت قمی بودن نظامی، ضعیف است و نظامیپژوهان اغلب آن را رد کردهاند و بیت:
چو در گرچه در بحر گنجه گمم،/ ولی از قمستان شهر قمم.
را جعلی میدانند.
[4] رضاقلیخان هدایت. مجمعالفصحا، تهران، ج1، ص637.
[5] دولتشاه سمرقندی. تذکرةالشعرا، چاپ ليدن، ص131.
[6] عبدالرحمن جامی. نفحاتالانس، لکهنو، 1333، ص548.
[7] حاجی خلیفه. کشفالظنون، ج2.
[8] زندگی و اندیشهی نظامی. همان، ص18.
[9] همان، ص12.
[10] دربارهی حماسههای دده قورقود رک. هفت مقاله پیرامون فولکلور و ادبیات مردم آذربایجان، تألیف نگارنده، تهران، 1356، ص42-2.
[11] رک. پندار و گفتار نظامی از نگارنده، ص25(تهران، 1370).
[12] فاروق تیمورتاش. شیخی و خسرو و شیرینی، استانبول، 1980، مقدمه.
[13] E.J.W. GIBB, A History Of Ottoman Poerty, vol. II, p. 76-79.
[14] احمد فقیه. کتاب اوصاف مساجد شریفه، به کوشش حسیبه مازی اوغلو، آنکارا، 1974.
[15] شیاد حمزه. یوسف و زلیخا، به کوشش دهری دیلچین، استانبول، 1945.
[16] مجدود منصور اوغلو. سلطان ولدین تورکجه منظومهلری، استانبول، 1958. و نیز رک. سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، اثر نگارنده، انتشارات ققنوس، تهران، 1369.
[17] ح. م. صدیق. سیری در اشعار تركی مكتب مولویه، ققنوس، تهران، 1369.
[18] گلشهری. منطقالطیر، آنکارا، 1957.
[19] نسخهی منحصر به فرد غریبنامه در کتابخانهی Bibliotheque Nationale (پاریس) تحت شمارهی 313 ضبط است.
[20] مسعود بن احمد. سهیل و نوبهار، به کوشش J.H.Mordtmann ، 1925.
[21] مثنوی مهر و مشتری را به فارسی خواجه محمد عصار تبریزی سروده است. رک. زندگی و اندیشهی نظامی، پیشین، ص182-161.
[22] رک. مقدمهی محمد آقاسین: احمدی، جمشید و خورشید، ارزروم، 1975.
[23] فاروق تیمورتاش. شیخی و خسرو و شیرینی، پیشین، ص139.
[24] عاشیق چلبی. مشاعرا الشّعرا، نسخه خطی دانشگاه استانبول به شماره 2403، برگ 314ب(نقل از تیمورتاش، پیشین).
[25] هشت بهشت، استانبول، 1325هـ .، ص52.
[26] علیشیر نوایی. فرهاد و شیرین (به ترجمهی امینزاده) استالینآباد، 1943(با الفبای روسی)؛ و نیز: علیشیر نوایی. فرهاد و شیرین، ترجمهی احمد اسحاق، قازان، 1948 .
[27] نوشابه آراسلی. نظامی و تورک ادبیاتی، باکو، 1980، ص161.
[28] احمد آتش. عرب و فارس و تورک ادبیاتیندا لیلی و مجنون حکایهسی، مجلهی «تورک دیلی» ج2 ، 1960.
[29] راسیم علی اویغون. علیشیر نوایینین فرهاد و شیرینی، آنکارا، 1957.
[30] حسین اعیان. دیوان ادبیاتیندا خمسهلر، آنکارا، 1979.
[31] همانجا.
[32] زندگی و اندیشهی نظامی، پیشین، ص126.