هفته نامه ارمغان آذربایجان شماره 6 نیمه اول آبان ماه 1381
مصاحبه: محمد مرادي
(قسمت آخر)
جناب دکتر! بین 29 لهجهی رایج زبان ترکی تفاوتهای گفتاری تا چه حد است؟ برای ایجاد یک لهجهی مشترک که بتوان آثار ادبی اقوام مختلف ترک را به راحتی خواند و استفاده کرد، به عقیدهی شما چه کارهایی میتوان انجام داد؟
هیچ زبانی مانند زبان توانمند ترکی از تنوع لهجهها و دیالکتها و شیوهها برخوردار نیست. این تنوع و رنگارنگی تحت شرایط اقلیمي و جغرافیایی خاصی پدید آمده است و باعث غنای زبان مقدس ما شده است و به نظر اینجانب ویژگیهای آنها باید حفظ شود و حراست از لهجههایمان بر ما فرض است و نباید به فکر نزدیک ساختن آنها به هم بیفتیم. اما لفظ قلم و به عبارتی فرم ادبی و مکتوب زبان ترکی، شکلی واحد و رسمی دارد که اصل همهی لهجهها باید در کتابت و در گفتارهای رسمی و علمی و – انشاءالله - اداری باید آن را مراعات کرد. تحصیل به زبان ترکی نیز به خاطر آموزش فرم واحد ادبی آن است. همهی زبانها همین گونه است. شما، فارسی را در نظر بگیرید که همهی اهالی لهجه و گویشهای مختلف آن مجبورند لفظ قلم و نوشتاری فارسی را یاد بگیرند و مکالمات رسمی و علمی نیز به همین شیوه برگزار میشود.
در دانشگاه و مدارس هفت کشور ترک زبان، آیا آثار کلاسیک و معاصر متقابلاً تدریس میشوند؟
انشاءالله در کشور ما هم شاهکارهای ادبی کشورهای همسایه همراه آثار بدیع ترکی ایرانی تدریس خواهد شد. بیگمان شناخت امیر علیشیر نوایی، صمد وورغون، یاشار کمال، ناظم حکمت برای بچههای ایرانی واجبتر از آشنایی با مثلاً فرانسوا کوپه است.
آیا شما هم عقیدهی بعضی از مسئولین دلسوز نظام مقدس جمهوری اسلامی را داريد كه فکر میکنند تنها مشکل آذربایجان توسعهی اقتصادی آن است و تدریس زبان ترکی هیچ مشکلی را از مشکلات آذربایجان حل نخواهد کرد؟ به عقیدهی ما این نقشهي جدید شوونیستها است که با تلقین به مسئولان میخواهند اذهان اقوام را به مسایل اقتصادی - که با این روند فعلی دولت هرگز قابل حل نخواهد بود - مشغول دارند تا از مطالبات قومی ـ ملی خویش غافل شوند، عقیدهی شما چیست؟
کسانی که میگویند مشکل آذربایجان آموزش و تدریس زبان ترکی نیست، بلکه توسعه است و از انجام وظیفهي خطیر اجرای قانون اساسی سر باز میزنند، بیگمان به توسعه نیز عمل نخواهند کرد. تا دو- سه سال آینده خواهید دید که این حرف، بازی و ادعایی بیش نیست و کارنامهي این گونه مسئولان در امر توسعه سیاه خواهد بود. شرط اصلی توسعه عزت نهادن به کرامت انسانی است. اگر استانهای فارس و کرمان توسعه یافتند به دلیل آن است كه فرهنگ و زبان بومی بینوایان شهر و روستا در آن استانها مورد تهدید و تمسخر و استهزا، قرار نمیگیرد و اهالی، عزت شهروندی درجهي یک پیدا میکنند و کمتر مسئولی پیدا میشود که به پست و مقام خود به چشم سکوی پرتاب و ارتقاء موقعیت خود نگاه کند. آرزو میکنیم مسئولان استانهای آذربایجان نیز چنین باشند.
در سالهای گذشته آثار زیادی در زمینهي ادبیات، تاریخ ادبیات، تاریخ و هنر اقوام ترک از تألیفات شما چاپ و نشر شدهاند. در این میان، دو کتاب «یادمانهای ترکی باستان» و «قارا مجموعه»ي شیخ صفی شاید از همه ممتازتر و مهمتر باشند. در رابطه با این دو اثر منحصر به فرد اگر مطالب گفتنی دارید بفرمایید. و آیا در خصوص یادمانهای سومریان، عیلامیان، مانناها و ... تصمیم به نوشتن کتابی دارید؟ راجع به قارامجموعه چطور؟ آیا همچنان به دنبال کشف مطالب بیشتری از شیخ صفی - علیه رحمه- هستید؟
در ماههای آینده کتاب «قارا مجموعه و چالشهای علمی» منتشر خواهد شد. مجموعهي تحقیقی پنج جلدی «رسالات قارا مجموعه» را نیز یکی از محققان جوان آماده کرده و به چاپ سپرده است. دو کتاب «گاسی، گویش کهن از ترکیباستان» و «سومری یا قشقایی» نیز آمادهي چاپ و نشر است. در باب «گاسی» باید بگویم که گویش بخش کهن «اوستا» است که به نظر ما ترکی بوده است و به غلط آن را «گاتها» Gathas نامیدهاند. ظاهراً پورداوود «th» را تبدیل به دو حرف «تا» و «ها» کرده و دیگران «گاتها» را جمع لفظ «گات» فرض کردهاند. در حالی که نام این اثر و نام زبان آن «گاس» است نه گات یا گاتها.
آیا آثار تازهای برای چاپ آماده کردهاید؟ از کارهایی که در دست مطالعه دارید برایمان بیشتر بگویید.
تا چند روز دیگر کتاب «گلشن راز شبستری» با ترجمهي ترکی شيخ الوان ولی شیرازی - شاعر قرن نهم - را انتشار خواهم داد. نسخهي خطی آن را از باکو آوردهام. به لحاظ زبانشناسی ترکی، این اثر اهمیت فراوانی دارد و در 140 صفحه آمادهي انتشار است. دو کتاب «ديوان غریبی» و «تذکرهي مجالس» اثر غریبی تبریزي را نیز در ماههای اخیر انتشار خواهم داد که هر دو در عصر شاه تهماسب اول صفوی و در تبریز تألیف شده است و در هر کدام اشاراتی به قارا مجموعه نیز وجود دارد.
راجع به اصل 15 قانون اساسی دیدگاه شما چیست؟ چگونه میتوان به اجرای آن پرداخت؟
در مورد اجرای اصل 15 قانون اساسی من بارها نظر خود را به طور شفاف بیان داشتهام. اجرای آن بسیار راحت و روشن است. همانگونه که کم و بیش در مطبوعات اجرا میشود، در مدارس و دانشگاهها هم باید اجرا شود. متأسفانه مسئولان اجرایی بهانهجویی میکنند، مسئولان محلی میگویند: به خدا ما بی تقصیریم. تهران نمیگذارد. باید برای ما دستور بیاید و آیین نامه نوشته شود. والله! ما کارمندیم و کارهای نیستیم!
مسئولان اجرایی در تهران هم اهمیتی به آن نمیدهند و میگویند مربوط به مسئولان استانی و محلی است و نباید فکر ما را مشغول کند!
اخیراً جهت علمی شدن اصل 15 آیا از طرف مقامات مسئول دولت اقداماتی صورت گرفته است؟
ما نباید مسئولان دولت را در این امر مقصر بدانیم. من تقصیر اصلی را متوجه مسئولان محلی میدانم. در تهران وزارت ارشاد تاکنون به بیش از ده هزار عنوان کتاب ترکی مجوز نشر صدور کرده است. ولی ادارات ارشاد تبریز، ارومیه، اردبیل و زنجان خشنودی خود را از این اقدام بر زبان نمیآورند. مانور نمیدهند. کار را دنبال نمیکنند. به تکمیل این اقدام نمیپردازند. هیچ طرحی مبنی بر گسترش زبان و ادبیات ترکی به تهران ارایه نمیکنند. تهران نمیتواند مثلاً متولی نشر مجموعهي عظیم مراثی و نوحههای ترکی شود. مسئولان استانهای ما هستند که باید طرح تأسیس مرکز و بنیادهای مربوط به این امور را آماده کنند و برای تصویب به تهران بفرستند.
آیا اجرای اصل 15 میتواند موجب وفاق ملی بیشتر بین اقوام ایرانی شود یا نتیجهی آن تجزیه کشور خواهد بود؟
وحدت ما در ایران، وحدت آرمانی و انقلابی است. در جنگ تحمیلی آن را ثابت کردیم. ما به خاطر زبان فارسی نجنگیدیم. زبان نمیتواند عامل وحدت باشد. از زبان رسمی باید فقط در مکالمات و مکاتبات رسمی استفاده کرد و لاغیر. زبان رسمی نباید تبدیل به زبان ملی و علمی و معیشت مردم شود. تحقیر و توهین و تهدید فرهنگ اقوام موجب نفاق و احترام و خدمت به آن البته سبب وفاق خواهد بود.
الان در کدام دانشگاهها زبان و ادبیات ترکی را تدریس میکنید؟
قرار است امسال در دانشگاههای الزهرا، تربیت مدرس، خواجه نصیر، امیر کبیر، علم و صنعت و دانشگاه سوره به درخواست دانشجویان و با اخذ مجوز از مسئولان ذینفع، در جلسات تدریس حاضر شوم. اگر مسئولان دانشگاه تبریز مانند سال گذشته کژتابی نکنند، امیدوارم هر هفته توفیق سفر به تبریز را هم به دست آورم. دانشگاه علوم پزشکی همدان نیز وعدهي حضور 15 روز یکبار در آن دانشگاه را از من گرفته است. به حضور در دو همایش ترکی در شیراز و زنجان هم دعوت شدهام.
آیا توصیهای برای نشریات محلی آذربایجان دارید؟ اصلاً از روند کار و فعالیتهای این نشریات راضی هستید؟
اکنون در استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی و زنجان بیش از 50 نشریه منتشر میشود که اغلب آنها دو زبانه هستند. به نظر من این نشریات باید تا میتوانند ترکی بنویسند و اعتنا به فرهنگ بومی سرشار از فضیلت ما را تبلیغ کنند و آنی از نشر آثار عرفانی و ادبی ترکی باز نایستند. از ایجاد تنش و اختلافات داخلی احتراز کنند. به مردم ما فرصت و امکان خدمت به ادبیات عظیم و گرانبهای ترکی را ایجاد نمایند. مردم آذربایجان در یکصد سال اخیر فرصت پرداختن به بازشناسی آثار ادبی خود را به دست نیاورده است. ارباب مطبوعات نباید فرصتهای به دست آمده را بی ثمر سازند.
همانطور که در جریان هستید، رسمالخط زبان ترکی در ایران تا به امروز علیرغم کوششهايي كه در جهت هماهنگی کامل بین نویسندگان و نشریات صورت گرفته، نتوانسته است سلیقهها و اختلافات را کنار گذاشته و به شکل مشترک به کار گرفته شود. به نظر شما چگونه میتوان به رسمالخط واحدی دست یافت که از لحاظ علمی کاستیها و نارساییهای خط عربی را در زبان ترکی به حداقل برساند و هم زیباییهای نوشتاری خود را حفظ نماید؟
رسمالخط ترکی ریشه در کتابت یک هزار سالهی اسلامی دارد. ما پیوسته دارای املای مردمی و منسجم فراگیری بودهایم. اظهار نظرها و سلیقههایی هم اگر هست - كه بی گمان با نیّت خیر و از سوی اهل فن و زبانشناسان ارایه میشود- بسیار مغتنم و مفید است. من این سلیقهها را مایهي «اختلاف» نمیدانم. املای ترکی مختص به خواص نیست. در دور افتادهترین روستاهای ما، مردم بین خودشان ترکی مینویسند و ترکی میخوانند. از کتابها نسخهبرداری میکنند. نوحه میسرایند. حساب دکان خود را نگه میدارند.
و همگی قواعد املایی سنتی و کلاسیک ما را از حفظ دارند و مراعات میکنند. ما اقلیت قومی نیستیم که مثلاً یک سمیناری - هر چند حتی متخصص - بیاید برای ما قواعد املا اختراع کند و با استبداد بخواهد که به مصوبههاي آن سمینار، بجا یا نابجا عمل کنیم و حتی در عرصهي مطبوعات اساتید زبانشناس ما را تحقیر کند و . . .
ما مردمی هستیم با پشتوانهي عظیم فرهنگی، و دریایی از آثار مکتوب و تعداد کثیری از مجموعههای خطی قرون و اعصار که تحت روند گسترده و فراگیر املایی پیدا آمدهاند.
با این همه، به نظر من سلیقهها همگی باید بیان و عمل شود و محک زده شود و افراد و سمینارها در بیان و اجرای یافتههای خود جسارت به خرج دهند. کمال و تعالی ما در همین نهفته است.