مضطر زنوزی، یحیی. آثار ترکی، تصحیح و مقدمه: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، 1392.

کتاب آثار ترکی یحیی مضطر زنوزی، تصحیح و مقدمه دکتر حسین محمدزاده صدیق.

بعد از ماه ها انتظار، مجوز این کتاب اخیراً صادر و منتشر شد. بخشی از مقدمه استاد را بر این کتاب، در زیر می آوریم:

از مضطر زنوزی اول بار مرحوم محمدعلی تربیت در کتاب دانشمندان آذربایجان یاد کرده است. او می‌گوید:«میر یحیی بن مصطفی از قصبه‌ی زنوز است. دیوانش در تبریز چاپ شده و منظومه‌ی مختصری هم به نام مشوق الصبیان از ترکی به فارسی در مقابل نصاب الصبیان تألیف کرده و چاپ شده است.»[1]

پس از او، مرحوم میرعلی منافی خسرو شاهی در مجموعه‌ی خود یادی از او کرده و هشت غزل ترکی وی را وارد مجموعه‌اش ساخته است. وی گوید:

«ادیب العلما لقبی ایله شهرت تاپان میر یحیی مضطر تبریزی حاققېندا آز ـ چۏخ معلومات اۏنون درسلیک کیمی یازدېغې گلزار بهار آدلې اثرینده واردېر. بو اثر 1325ـ هجری (1907 میلادی) ایلده تبریزده داش باسماسې ایله چاپ ائدیلمیشدیر. بو تاریخدن معلوم اۏلورکی اۏنون مؤلفی 19 عصرین ایکینجی یارېسېندا یاشایېب یاراتمېشدېر.

گلزار بهار اثری‌نین حاشیه‌لرینده مضطرین فارسجا و آذربایجانجا یازدېغې شعرلر ده واردېر. مضطر، فضولی ادبی مکتبی‌نین دوامچېلارېندان بیری کیمی نظری جلب ائدیر.»[2]

بعدها هر کس آمده، گفته‌های این دو را تکرار کرده است. در سال 1389، یکی از پژوهشگران جوان آذربایجان موسوم به «شهریار حسن‌زاده» کتاب گلزار بهار را از طریق انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی (و زنجان) به چاپ رسانیده است. در مقدمه‌ی آن گوید:

«کتاب گلزار بهار در نثر و نظم اثر کلک دلگشا و اوراق نزهت‌افزای یکی از شعرا و نویسندگان ناشناخته‌ی زنوز و تبریز در نیمه‌ی دوم قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری قمری است. نام و نسب وی میر یحیی بن میر مصطفی زنوزی تبریزی می‌باشد. این نویسنده و کتابش تاکنون تقریبا ناشناخته بوده، علی رغم چاپ سنگی در سال 1300هـ. ق. حدود یکصد و بیست و دو سال در گمنامی مانده است.

محقق بزرگ، عزیز دولت‌آبادی در کتاب سخنوران آذربایجان با استناد به مأخذ دانشمندان آذربایجان به سال چاپ کتاب در سال 1300 هجری قمری و عنوان آن گلزار بهار و هم‌چنین به چاپ منظومه‌ی مختصر مشوق الصبیان در سال 1308 قمری اشاره کرده و به حجم اطلاعات افزوده است.[3]

اما مهم‌ترین منبعی که درباره‌ی مضطر زنوزی وجود دارد، کتاب خود او گلزار بهار است. اطلاعات محلی، اندیشه‌های تربیتی، فرامین و عناوین دیوانی، قوانین تجاری و نوشتجات شرعی و اصول و فن ترسل و قواعد هندسی و همین‌طور مطالبی درباره‌ی شخصیت‌های علمی اشاراتی است که در این کتاب وجود دارد. مضطر زنوزی به صورت هر چند مجمل خود را معرفی کرده و در لابه‌لای اشعارش خصوصیات زندگی خود را بیان نموده است.

درباره‌ی سال تولد و وفات مؤلف هنوز چیزی نمی‌دانیم ولی احتمالا مضطر زنوزی در بین سال‌های 1270ـ1280 هـ. ق. به دنیا آمده و در عنفوان جوانی که سال 1300 هـ. ق. بوده است، گلزار بهار را به رقم کشیده است. وی گوید:

دیباچه طراز فن تعلیم،

برنامه چنین نمود ترقیم.

کایّام جوانی و اوانش،

در عهد شباب عنفوانش،

دل مایل حالت جنون بود،

شایق به علوم و بر فنون بود.

بر طوطی نطق کرده تکلیف،

کآغاز کند نوای تصنیف...

در عهد خدیو نصرت آیین،

سلطان زمانه ناصرالدین.

 

وی از سادات مرند بوده و سفر حج کرده است. مضطر تخلص شاعری او است و ملقّب به ادیب العلما بوده است. حاج میر یحیی فرزند حاج میر مصطفی اصلا زنوزی است و در تبریز سکنی گزیده و در جوانی پدر خود را از دست داده است و غرویّ المدفن بودن پدرش را که در نجف الاشرف آرمیده، تصریح کرده است. مضطر با کلمات شاعرانه داستان زندگی خود را در کتابش به تفصیل شرح داده و گفته است که از جور سپهر حالش خسته و از گردش چرخ بالش بسته است و دچار محنت و ملالت فراوان می‌باشد. عاشقی و دلدادگی و فراق و هجران نیز متن اشعار مضطر زنوزی است.

حاج میر یحیی اساسا شاعر، ادیب و نویسنده است به هر دو زبان فارسی و ترکی تسلط کامل دارد. قرآن‌دان است و احادیث زیادی را نیز حفظ کرده و در ذهن و زبان و با نوک قلم خود به هر سو می‌کشد و متناسب با لفظ و معنی شعر و نثر مسجع خود، درج و حل می‌نماید. به عرفان و تصوف نیز آشناست و آن را با تمام وجود در اشعار فارسی و ترکی آشکار کرده است. وی با خوشنویسی و هندسه و اقتصاد و مفاهیم تجاری آشنایی داشته و در پنج منظری که فراهم ساخته است، هنرمندی خود را نشان داده است.»[4]

پیش از شهریار حسن‌زاده، مرحوم محمدعلی مصدق مقاله‌ای علمی ـ تحلیلی تحت عنوان «سیدیحیی مضطر و گلزار بهار» نیز انتشار داده است.

جز این‌ها، تا کنون کاری جدی بر روی آثار مضطر انجام نپذیرفته است.

 

 آثار مضطر

1ـ گلزار بهار

کتاب گلزار بهار اثری است به نثر فارسی که مؤلف آن را به خواهش برخی از دوستان برای تدریس به کودکان در پنج منظر نوشته است:

منظر اول: در نصایح ادبیه انسانیه

منظر دوم: در فرامین و ارقام و عرایض دیوانیّه

منظر سوم: در نوشتجات تجارتیه و غیره

منظر چهارم: مکاتبات و مراسلات عرفیه

منظر پنجم در بعضی قواعد و فواید علم هندسی و غیره

در مقاله‌ی محمدعلی مصدق تحت عنوان «سیدیحیی مضطر و گلزار بهار» که در سال 1361 در فصلنامه‌ی ادبی یئنی یول انتشار یافت،[5] آمده است که وی روحیه‌ی معلمی داشت و آثار خود را با مقاصد تربیتی انتشار می‌داد. محمدعلی مصدق فصل اول گلزار بهار را که در فواید نصیحت و ادب انسان ترتیب یافته است، مهم‌ترین فصل کتاب می‌داند. چرا که شاعر در آن هم‌چون آموزگاری ناصح و مجرب به کودکان آموزه‌های اخلاقی چون آزاد اندیشی، احترام به بزرگان و مهربان بودن با کودکان را توصیه می‌کند. او با آموزش نکاتی به شاگردان، هم‌چون مردم‌آزار نبودن، نادیده نگرفتن حد و حدود، سخن‌سنج بودن، با معرفت سخن گفتن، غیبت نکردن، منصف بودن در کار و بی‌مروتی نکردن، احترام گذاشتن به همسایه و ... ، راه و رسم زندگی را به ایشان می‌آموزد.

این آموزه‌ها شامل ضروری‌ترین مسائل زندگی بشری است. مضطر در میان تمام این مسائل ضروری اخلاقی، توجه کودکان را بیش‌تر بر محبت کردن و احترام گذاشتن به والدین معطوف کرده است.

مضطر در فصل دوم به تشریح قواعد عریضه‌نویسی و ویژگی‌های نگارش حکم و فرمان و تنظیم اسناد در ادارات دولتی عصر خویش می‌پردازد.

فصل سوم در آموزش قواعد تنظیم و نگارش اسناد شرعی، حواله‌های تجاری، قباله‌ها، اجاره‌نامه‌ها، وکالت‌نامه‌ها و مکتوبات ادبی است. از همین فصل می‌توان به هنر و قدرت نویسندگی وی و تأثیرش از شعرای کلاسیک ترکی و فارسی از جمله نظامی، صائب، قطران، شمستبریزی، مولوی و غیره پی برد.

مؤلف در فصل چهارم به آموزش شیوه‌ی نامه‌نگاری دوستانه و مکاتبات صمیمانه با دوستان، والدین و فرزندان توجه می‌کند. در نامه‌هایی که به عنوان مثال در این بخش آورده است، نظم و نثر را درهم آمیخته است.

فصل پنجم هم در آموزش علم حساب و هندسه و اندازه‌گیری است. در این‌جا وی واحدهای پولی برخی دولت‌های پیشین ایرانی را معرفی کرده و تفاوت‌های آن‌ها را بیان داشته است.

هم‌چنین گفتنی است که مؤلف، اشعار سروده شده به دو زبان ترکی و فارسی خود را در حاشیه‌ی این اثر نوشته است. با بررسی آثار نظم و نثر و شیوه‌ی بیان مضطر، می‌توان درجه‌ی علم و احاطه‌ی وی به علوم ادبی را دانست و او را ادب‌شناسی قادر و ماهر نامید.

 مشوق الصِّبيان

مصطفی اۏغلو یحیی مضطر زنوزی نصاب ترکی ـ فارسی خود را که در نُه قطعه و 130 بیت سروده، مشوق الصبیان نام نهاده است. این کتاب در آموزش زبان ترکی از طریق زبان شعر به فارسی‌زبانان سروده شده است و اولین بار در سال 1307 ق. در تبریز و بار دیگر در سال 1333هـ. ش. در تهران به چاپ رسیده است.

 

آن‌چه در جدول زیر می‌آید، توصيف ظاهری هر قطعه است. شامل اين كه هر قطعه در كدام بحر عروضی، در چند بيت و در كدام فرم و قالب شعری سروده شده و در هر كدام از قطعه‌ها، چند لغت تركی معادل‌يابی شده است.

قطعه

نام بحر

تعداد ابيات

قالب

تعداد لغات

اول

مضارع مثمن اخرب مكفوف مقصور

16

قصيده

65

دوم

رمل مثمن مقصور

11

غزل‌

58

سوم

متقارب مثمن مقصور

18

قصيده

80

چهارم

رمل مثمن مقصور

13

غزل

68

پنجم

متقارب مثمن مقصور

14

غزل

53

ششم

مجتث مثمن مجحوف

15

قصيده

52

هفتم

مجتث مثمن مجحوف

12

غزل

39

هشتم

رجز مثمن سالم

17

قصيده

86

نهم

مجتث مثمن مجحوف

17

قصيده

58

1ـ2ـ  شيوه‌ي سرايش در نصاب مشوق الصبيان

مضطر نصاب خویش را با مقدمه‌ای در حمد و ستایش پروردگار حیّ و قدیم، مدح پیامبر گرامی اسلام و منقبت مولای متقیان علی(ع) آغاز می‌کند. آن‌گاه در خاتمه‌ علت نام‌گذاری نصاب به مشوق الصیبان را این‌گونه بیان می‌دارد:

«مناسب قوّت متعلّمین اطفال افراد چند از لغت فارسی و ترکی به سیاق نظم مسوّده شده به جهت تشویق و تحریص ایشان مسمّی به مشوّق الصّبیان کرده.»

پس از این مقدمه‌ی کوتاه، مضطر نُه قطعه در معادل‌یابی و آموزش لغات فارسی ـ ترکی می‌آورد.

به نظر می‌رسد، وی در تنظیم ابیات و تحریر قطعات، شیوه و موضوع خاصی را دنبال نمی‌کند و هدفش هم‌چون نصاب‌سرایان دیگر حول محور آموزش لغت و معادل‌یابی می‌گردد. اما با کمی دقت می‌توان به برخی از سازه‌های فکری و موضوعات مورد توجه شاعر در هنگام تدریس پی برد.

مضطر قبل از هر چیز معلم است و با تکیه بر موضوع تعلیم و تعلم می‌نویسد و می‌سراید. همین روحیه‌ی آموزندگی وی در زوایای پنهانی ابیات قابل مشاهده است. او از هر فرصتی برای بالا بردن علم و آگاهی طالبان استفاده می‌کند. برای مثال در بیت چهارم قطعه‌ی دوم:

شد نسیم و باد یئل، قارېن شکم، بۏشدور تهی است،

کؤلگه سایه، ماه آی می‌دان تو هانسې را کدام.

 

از مجموعه‌ی چندین واژه معنی و مفهومی دیگر را جستجو می‌کند. اگر سه واژه‌ی باد و شکم و تهی را کنار یکدیگر قرار دهیم. معنایی خاص در ذهن شنونده تداعی می‌شود.

و یا در بیت چهارم همین قطعه خواسته است برخی اصطلاحات و مثل‌ها را هم به شاگردن آموزش دهد:

پنبه پانبېق، پشم یۆن و سئرچه گنجشک آمده،

ماشا انبر، آتش اۏت، بالا یوخارې، بام دام.

 

پنبه و آتش مثل رایج است و گنجشک و دام هم به خواننده مفهومی خاص را می‌رساند.

و یا شاعر در مقام معلم اخلاق، در حین آموزش لغت به تذکر برخی نکات اخلاقی هم توجه دارد. مثلا بیت آخر قطعه‌ی دوم در توصیه‌ی راستگویی و پرهیز از دروغ است:

راست دۏغرو، حرف سؤز، یالان دروغ، می شراب،

خوک دۏنقوز، تب سپیش سرخک ...

 

و يا بيت سوم قطعه‌ی سوم را می‌توان اين گونه تفسير نمود كه منشأ سخن در فكر آدمی است و زبان و دهان فقط وسيله‌ی انتقال مفاهيم‌اند. پس هر كسی پيش از سخن گفتن باید به آن بيانديشد و بعد آن را بر زبان جاری كند. جمله‌ی «اول اندیشه کن بعداً بگو.» در میان مردم مثلی رایج است.

سخن سؤز، بگو دۀ، مگو سؤیلمه،

زبان دیل، دهان آغز، باش است سر.

 

و یا در بیت نهم از قطعه‌ی سوم نان و نمک را کنار هم ذکر می‌کند و با این چینش بجای کلمات، در کنار آموزش لغت به مفاهیم خاصی هم اشاره می‌کند:

چؤره‌ک نان، نمک دوز، ات گوشت دان،

یوقورت ماست، سۆد شیر، آپار بِبَر.

 

قطعه‌ی پنجم در آموزش اعداد است و قطعه‌ی سوم در آموزش اعضای بدن که بعد از آن به نسبت‌های خانوادگی می‌رسد. این نوع برقراری ارتباط میان واژه‌ها در سراسر مشوق الصبیان دیده می‌شود.

مضطر برای تقویت جنبه‌ی ادبی و هنری مشوق الصبیان هر جا که توانسته از صنایع و آرایش‌های لفظی و معنوی سود جسته است تا بدین ترتیب در مذاق شنونده دلنشین و مؤثر افتد. در این‌جا به برخی از آرایه‌های مورد استفاده‌ی وی اشاره می‌شود.

1. تجنیس سازی در واژه‌ی عقد در قطعه‌ی اول بیت چهار:

عقد دۆڲۆن، بۏیون­باغې عقد است، صیغه عقد،

حزم احتیاط آمد و باغ است مرغزار.

 

و يا ميان نال و نعل در قطعه‌ی اول بیت یازده:

نعل است نال، تیز ایتی دان، کؤمۆر زغال،

سرد و سرین سۏیوق، زغن قارغا، برف قار.

 

2. تناسبميان سه واژه‌ی شام، دیگ و جوش در قطعه‌ی اول بیت هفت:

آخشام شام، دیگ قازان، جوش قایناماق،

اۆلگۆج استره است، بِبُر کس، گتیر بیار.

 

و يا ميان چانه، پیشانی، مژگان و زُلف در قطعه‌ی دوم بیت پنج:

      شد زنخ چانه، بغل قۏلتوق، ولی پیشانی آند،

هست مژگان کیپریک و زُلف است بؤرجک، کاسه جام.

 

و يا ميان گرگ، مور، مار، سگ، موش و گربه در قطعه‌ی دوم بیت هشت:

گرگ قورد و مور قارېشقا، ایلان را مار بدان،

سگ ایت آمد، موش سېچان، گربه پیشیک هم تۏر دام.

 

 تشبيه تفضیلی و مضمر در قطعه‌ی اول بیت اول:

ای به رخسارت مه و خورشید شد کم­تر غلام،

وصف رخسارت جهان را برگرفت از سر تمام.

 

4. اضافه‌ی تشبیهی لاله رخسار در قطعه‌ی سوم بیت اول:

ایا لاله رخسار نیکو سِیَر،

ز من وزن شعری گرفتی خبر.

 

و يا مشك زُلف، رخسار نسرين و لعل لب در قطعه‌ي نهم بيت اول:

ای مشک زُلفت، رخسار نسرین،

لعل لب تو چون شهد شیرین.

 

5. تلمیح در قطعه‌ی پنج بیت اول:

ایا طاق ابروت مأوای ناز،

به خوبی تو محمود یعنی ایاز.

6. تضاد میان فربه و لاغر، پیر و جوان در قطعه‌ی هشتم بیت شانزده:

قۏرخماق ترسیدن بود، فربه کؤک، لاغر آرېخ،

کودک اوشاق، شاهد گواه، پیر قۏجا، برنا جوان.

 

شایان ذکر است که گاهی در این اثر برای چند لغت فارسی یک معادل ترکی ذکر می‌شود. مثلا برای زردک و هویج در قطعه‌ی اول بیت پنج، یک معادل یئرکؤکۆ را بیان می‌کند.

      زردک هويج چه؟ یئرکؤکۆ  و سیخ شیش دان،

بیلدیرچه؟ پارسال، ولی محکم استوار.

 

و يا در بيت سيزدهم همين قطعه چند معادل فارسی برای شهريار آورده می‌شود:

خسرو، مَلک، شهنشه و شاه است شهریار.

 

برخی معادل‌ها هم فارسی است. مثلا گشاده و باز در قطعه‌ی پنجم بیت سیزدهم:

دؤشه­دی بگسترد، برچین یېق،

کلنگ است درنا، گشاده است باز.

 

و گاهی نیز معادل اصلا ترکی نیست بلکه عربی است مثل کلید و قفل، احتیاج و نیاز در قطعه‌ی پنجم بیت هشت:

دابان پاشینه، سینه دؤش را بدان،

کلید قېفېل، احتیاج و نیاز.

 

در برخی موارد هم لغت و معادل هر دو عربی است. مثل تزویر، حیله و مکر در قطعه‌ی دوم بیت سوم:

شمشیر می­باشد قېلېج، دیبا ـ حریر آمد ایپک،

مژده ـ نوید مۆشدۆلۆق، تزویر حیله ـ مکر دان.

 

2ـ2ـ  في النحو

مشوق الصبيان نصابی است در دو فصل: يكی آموزش لغات تركی و فصل ديگر در آموزش نحو عربی است. در اين فصل مباحثی از دستور زبان عربی از جمله افعال ناقصه،‌ اسم فعل، افعال مقاربه، افعال مدح و ذمّ، افعال قلوب، حروف ناصبه، حروف مشبهة بالفعل، جوازم، حروف شرط، اسماء ثلاثی، رباعی و خماسی و .. به صورت مختصر مطرح شده است.

از همین‌جا می‌توان به جنبه و ماهیت درسی بودن این اثر پی برد.

آماده‌سازی متن

با انتشار این «نِصاب»، تا کنون سه نصاب ترکی ـ فارسی را توانستیم منتشر سازیم.[6]

پرداخت هزینه‌های چاپ و نشر این نِصاب را آقای جعفر محسنیان زنوزی‌، تقبل کردند. امیدوارم برگ سبزی در شناخت این ادیب گمنام زنوزی باشد.

 



[1] تربیت، محمدعلی. دانشمندان آذربایجان، ج دوم، تهران، 1373، ص 348.

[2] میرعلی، منافی خسروشاهی. جنوبی آذربایجان ادبیاتې آنتولوگیاسې، علم نشریاتې، باکې، 1981. ص 212.

[3] دولت آبادی، عزیز. سخنوران آذربایجان، ج دوم، تبریز، 1373، ص 953.

[4] نقل از: مضطر زنوزی. گلزار بهار، شرح و گزارش: شهریار حسن‌زاده، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، 1389. ص 1و2.

[5] حسین دوزگون، یئنی یۏل (ادبی بدیعی مجموعه)، تهران، 1361، شماره‌ی اول، ص 51ـ57.

[6] دو نصاب دیگر عبارت‌اند از:

 1. نصاب اعتماد: اعتماد ناطقی، مهدی. نصاب اعتماد، تصحیح و تحشیه: حسین محمدزاده صدیق، تهران، 1279.

2. نصاب قشقایی: نِصاب ترکی قشقایی به فارسی، مقدمه و تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق، نشر تکدرخت تهران، 1388.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید