چکیده
استاد دكتر حسین محمدزاده صدیق از بزرگان فاضل و استادان بنام و خستگیناپذیر ایران در قرن معاصر است كه در زمرهی اساتید دلسوز و محققان و نویسندگان پركار و زحمتكش محسوب میشود. با توجه به تسلط و اشراف بالا و كامل ایشان در مباحث مختلف از جمله: ادبیات، زبانشناسی، فولكلور، روزنامهنگاری، ترجمه، شعر و... ایشان صاحب تألیفات بسیار، چه به صورت كتاب و چه مقاله در این زمینه هستند.
در این نوشتار، قصد بررسی همهی جوانب زندگی این بزرگمرد استاد، ادیب و شاعر ایرانی نیست. بلكه سعی گردیده به طور موجز به معرفی این شخصیت كمنظیر ادبی و علمی ایران اسلامی در قالب زندگینامه، تحقیقات، تألیفات، مجموعههای اشعار، ترجمهها و دیدگاه بعضی از اهل قلم دربارهی ایشان و همچنین از میان مقالات تحقیقی استاد، به نقد و بررسی اجمالی سخنرانیهایشان در چند كنگرهی ادبی و علمی پرداخته شود.
در این مقاله كه تحقیق نظری به شیوهی تحلیل محتوا است، مطالب و اطلاعات از طریق منابع كتابخانهای جمعآوری شده است.
مقدمه
یاد كرد و معرفی بزرگان علم و ادب و كندوكاو در زوایای مختلف زندگی آنان و اشراف بر روح متعالی ایشان و مطالعه در آثاری كه از خود به یادگار گذاشتهاند، امروزه از اهمّ اموری است كه باید به شایستگی آن جام گیرد و آیینهوار پیش روی جوانان گذاشته شود، زیرا بیان و تبیین حیات علمی و فضایل شخصیتهای برجستهی اجتماع، شیوههای تبعیت از روشها و منشهای استادان بزرگوار را به دانشجو و جوانان ما میآموزد و البته كه این رسالتی است شایان توجه و خدمتی است بس گرانقدر برای نسلهای آینده كه باید وارث و حافظ هویتهای علمی و فرهنگ ملت خویش باشند.
اطلاع از احوال و آثار و تحولات، عظمت فرهنگ و مفاخر علمی و ادب ملت و ممكت ایران، ضرورت شناخت فرهیختگان را بر ما فرض میكند. اعاظم و اكابری كه زندگی خود را وقف دانش و پژوهش كرده، در توسعه و تكمیل و تجلی شخصیت ملی و فرهنگی جامعهی خویش، رسالتی بزرگ را ایفا نمودهاند. یكی از نمونههای بارز این فرزانگان، دكتر حسین محمدزاده صدیق است كه با سابقهی درخشان خدمات فرهنگی خود در تاریخ و فرهنگ و ادب، مسندی ویژه دارد و دستمایههای قلمی وی اعمّ از نگارش و تألیف و ترجمه و شعر در قلمرو تاریخ ایران، ادبیات آذربایجان، شعر، تاریخ ادبیات و تصوّف ایران، نثر انتقادی و تصحیح متون نظم و نثر و... جایگاه مخصوص به خود را دارند. استاد دكتر حسین محمدزاده صدیق در زمرهی افرادی است كه در نیم قرن فعالیت خود جز فرهنگپروری كاری نكرده است. آثار و تألیفات ارزندهی وی گواه این ادّعاست و جزء معتبرترین منابع و مراجع جویندگان و پژوهندگان است. وی از جمله شخصیتهایی است كه با كارهای خود به فرهنگ مكتوب و رسمی این مرز و بوم، صادقانه و عاشقانه خدمت كرده است.
وی از معروفترین نویسندگانی است كه تألیفات ایشان اعّم از تاریخ و ادبیات و شعر و ترجمه به 350 كتاب و رساله میرسد و تعداد مقالاتشان از هزار فقره افزونتر است. ایشان برخلاف بسیاری از دوستان و همقلمان در گذشته كه به دنبال امور سیاسی رفتند، تنها به ادب و فرهنگ و نویسندگی گراییدند و بعد از انقلاب شكوهمند اسلامی و به بار نشستن استقلال و آزادیهای فرهنگی، سوار بر توسن علم و ادب، نیكنامی اندوختند. (محمد داوریار اردبیلی، 1389:7)
استاد دكتر صدیق مردی چند چهره و شخصیت چند بعدی كه فعالیتهای علمی ایشان ابعاد گوناگون داشته كه شگفتانگیز و بهتآمیز است. ایشان علامهای به تمام معنی، با متانت علم و تدقیق عالمانهاش آثار ماندگاری تحویل جامعهی علمی- ادبی كشور دادهاند كه در نوع خود بیبدیل است (محمد داوریار اردبیلی، 1389: ص7). وی استادی لایق، محققی تیزبین، شاعری پراحساس و مبارز، مترجمی امین و دقیق، روزنامهنگاری مدیر و مدّبر، سخنرانی پرجذبه، منتقدی بیرحم و مهربان، نویسندهای قهار و زبانشناسی راهگشا (محمدرضا کریمی، 1377: ص17) هستند که دربارهی ابعاد مختلف این شخصیت در حد مقدورات سخن خواهیم گفت.
دکتر صدیق از شخصیتهایی است که با پشتکار خود به درجات عالی علم رسیده است. بارها در رژیم سابق زورورزان مانع تحصیلات رسمی وی شدهاند، اما او در کنار فعالیتهای علمی و ادبی قهارانه، به تحصیلات رسمی هم پرداخته است. او پس از اخذ درجهی PH.D از دانشگاه استانبول در سال 1362 و بدون توجه به دعوتهای کشورهای همسایه و داشتن ویزاهای اقامت از کشورهایی مانند کانادا، به خاک وطن بازگشت (مصاحبههای علمی پدرم، 1381: ص13) او در زمرهی معدود کسانی است که سالیان سال با عشق و علاقهی وافر به تحقیق و تفحص در زبان و فرهنگ و ادبیات اسلامی پرداخته است.
به جرأت میتوان گفت که اگر امروز زبان و فرهنگ و در کل هویت ملی ما میتواند در برابر هجمههای فرهنگستیزان پایداری نماید، مرهون مساعی اشخاصی همچون ایشان است (مهندس امیر چهرهگشا، 1388: ص 76).
پژوهشهای استاد در زمینههای مختلف، امروزه در محافل علمی و دانشگاههای ایران و جهان از اعتبار خاصی برخوردار است (ائلیار آذران 1382: ص 21).
تولّد
استاد دکتر صدیق در 15 تیرماه سال 1324 ش. برابر با ماه جولای سال 1945 میلادی در خانهی پدری جنب مسجد آقا میرعلی در کوچهی اسماعیل بقال از محلهی سرخاب در شهر تبریز متولد شده است. (مصاحبههای علمی پدرم، 1381: ص 3)
در کودکی در مسجد جامع تبریز و حوزهی طالبیه نزد آقامیرزا غلامحسین هریسی، آقا میرزا عمران و مرحوم وقایعی مشکات تبریزی به تعلیم قرآن، فلسفهی اسلام، فقه، احکام و اصول دین مشغول شد. از کودکی در حالی که 14 سال بیشتر نداشت، در مسجد محله و اوقاتی هم در منزل به تدریس قرآن و دروس مدرسهای مشغول بود. بیسوادهای محله را که دو برابر سن او سن داشتند باسواد کرد. (همان. 8) او، در سال 1337 تحصیلات ابتدایی را به پایان رسانید و وارد دبیرستان شد و در رشتهی علوم ادبی مشغول تحصیل گشت. از همان ابتدا استعداد عجیبی نسبت به ادبیات پیدا کرد. به طوری که در دبیرستان او را "شاعر" صدا میکردند و او برای بهتر متوجه شدن درسها، آنها را به قالب شعر درمیآورد و فرمولهای فیزیک، ریاضی و یا درس طبیعی و جغرافیا را در قالب شعر حفظ میکرد و انشاءهای خود را به شعر مینوشت. (همان، 9)
وقتی از دورهی اول دبیرستان به دانشسرا رفت، شایع شد که همهی کتابهای کتابخانهی دانشسرا را خوانده است، زیرا با کارمندان وارد میشد و با آنها خارج میشد. میخواست همهی قلهها را فتح کند. (یعقوب حیدری. 1387: 14)
دوران کودکی
استاد در مصاحبهای که در سال 1379 با «بنیاد پژوهشی ادبیات کودکان ایران» کردهاند، از مادرشان بسیار با عزت یاد کرده و افتخار میکنند که دوران کودکی خود را با او سپری کردهاند:
«مادرم شاعر بود. پیوسته موزون و مقفّا سخن میگفت و قادر بود با تکیه بر ظرفیتها و توانمندیهای موسیقایی زبان ترکی، هر صحبتی را به شعر تبدیل کند. بیگمان در سالهای کودکی من، لالایی و نازلاماییهای ریتمدار و آهنگین ایشان، در شکلگیری توان شاعری، در من کارگر افتاده است. مادرم سینهی پر درد و غمی داشت. سخنانش پیوسته با آه توام بود. آههای مادرم از اعماق قلبش بیرون میآمد. مادرم، گاه و بیگاه و شاید تمام شبهای زمستان، سر کرسی برایم ناغیل میگفت. از ناردان خاتون، ملک محمد، مرد قارداش و نامرد قارداش،هفت پسر پادشاه، دختر شاه سمرقند، کچل و ماجراهای متعدد او. قصههای شاه عباس، قصههای روباه و غیره را اول بار از مادرم و شاید هم فقط از مادرم شنیدم. او از قدرت خلاقهای در قصهسرایی و موزونسازی برخی پارههای آن برخوردار بود. مادر او یعنی مادر بزرگ من، شِکر ننهنیز سینهی پر قصهای داشت. من شکر ننه را به ناغیل گفتن میشناختم و نه چیز دیگر، شکر ننهوقتی قصه میگفت، همه ساکت، مست و مبهوت میشدیم. او طوری افسانه میگفت که انگار آنها را حفظ کرده است، کلمات و جملات را با ژستهای ادبی ادا میکرد و هیچ گاه هم دیگرگونه نمیشد.» (محمد هادی محمدی، 1380: 92)
آغاز فعالیت ادبی
دکتر صدیق وقتی از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغالتحصیل شد، رهسپار روستاهای تبریز و اهر گردید (م. کریمی، 1388: 16). در روستا، ضمن معلمی، به گردآوری مواد فولکلوریک همت گماشت. او، در قصبهی هریس معلم و مدیر دبستان بود و همچنین در دانشگاه تبریز در رشتهی ادبیات فارسی تحصیل میکرد. (مصاحبههای علمی پدرم، 1381: 10)
از سال 1344 به فعالیتهای علمی و ادبی پرداخت. اولین مقالهی او تحت عنوان "فرشتهی میترا و عید مهرگان" در سال 1344 در ماهنامهی آموزش و پرورش تبریز چاپ شد. (همآن جا)
در سال 1346 صفحه ادبی روزنامه عصر نوین را در تبریز اداره میکرد و در سال 1347 در همین شهر نشریهی «هنر و اجتماع» را راهانداز کرد که آن را هر پانزده روز یکبار و با استفاده از امتیاز روزنامهی مهد آزادی انتشار میداد. (همآن جا)
کم بودند کسانی که در رژیم گذشته، حرص مقام و شهرت را به یکسو نهادند و علیه استبداد و ظلم نعره سردادند و راه مبارزه بیش گرفتند که دکتر صدیق یکی از آنها بود. (جابر عالیشان، 1359: 4/ 1387: 9)
آثار
دکتر صدیق تألیفات و آثاری بسیاری در زمینههای گوناگون دارد. آثار او معمولاً رغبت گروههای مختلف خواننده را دربردارد (پروانه محمدلی، 2009: 123). مواردی از دستمایههای قلمی ایشان را خانم معصومه بازکیایی لیست کردهاند که با استفاده از ثمرهی زحمات ایشان این سیاهه را در اینجا میگنجانیم.
تصحیح و تحشیه
1. آل محمد (ص) تاریخینده تشریح و محاکمه
2. امثال لقمان
3. پنج نمایشنامه
4. تمثیلات تماشاخانه (2- موسیو ژوردان)
5. تمثیلات تماشاخانه (4- خرس قولدورباسان)
6. تمثیلات تماشاخانه (1- کیمیاگر)
7. چهار تئاتر و رسالهی اخلاقیه
8. حضرت پیغمبر (ص) دن قیرخ حدیث
9. دو سهندیه
10. دیوان اشعار ترکی بایرک قوشچو اوغلو
11. دیوان اشعار ترکی حکیم سید ابوالقاسم نباتی
12. دیوان اشعار ترکی حکیم ملا محمد فضولی
13. دیوان اشعار ترکی حکیم ملامحمد هیدجی
14. دیوان اشعار ترکی سید عظیم شیروانی
15. دیوان اشعار ترکی سید عماد الدین نسیمی
16. دیوان اشعار ترکی مرتضی قلی ظفر اردبیلی
17. دیوان اشعار ترکی ملا پناه واقف
18. دیوان اشعار فارسی مولانا حکیم ملامحمد فضولی بیاتلی
19. دیوان اشعار فارسی میرزا علی مجتهدی (عشقی)
20. دیوان غریبی و تذکره مجالس شعرای روم
21. دیوان فارسی سید ابوالقاسم نباتی
22. رند و زاهد فضولی
23. سایالار
24. قارامجموعه
25. قارامجموعه
26. قارامجموعه 1و 2
27. قاعده زبان ترکی
28. قواعد زبان ترکی
29. کلاملار
30. گلشن راز شبستری
31. لیلی و مجنون و باشقا اثرلری
32. محاکمة اللغتین
33. مقالات تربیت
34. مقالات فارسی میرزا فتحعلی آخوندزاده
35. مقالات فلسفی میرزا فتحعلی آخوندزاده
36. منتخب غزلیات شمس تبریزی
37. نصاب اعتماد: فرهنگ لغات منظوم ترکی
38. نمایشنامههای میرزا آقا تبریزی
39. یوسف و زلیخا
تحقیق و پژوهش
1. دیدی از نوآوریهای حبیب ساهر
2. سه سنگیاد باستانی
3. سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه
4. شرح غزلهای صائب تبریزی (ج. 1)
5. عارف سالک
6. عاشیقلار
7. قوپوزنوازان دلسوختهی آذربایجان
8. گونشلی وطن یادداشتلاری
9. مقالات ایرانشناسی (ج. 1و2)
10. واقف، شاعر زیبایی و حقیقت
11. هفت مقاله
12. یادمانهای ترکی باستان
ترجمه
1. آتا! ای ظلم گؤرموش مکتبین بایراقداری
2. آثاری از شعرای آذربایجان
3. آذربایجانین شهید عالیملری
4. آرزی و قمبر
5. ارمنستان در زمان تیمور لنگ
6. از پیدایی انسان تا رسایی فئودالیسم در آذربایجان
7. اسلام احکامی
8. اصول عقاید
9. افضل الدین خاقانی شیروانی
10. انقلاب بورژوازی در انگلستان
11. أوچونجو امام، حضرت حسین علیه السلام
12. ایچگی و ایچگی ایچمک حاققیندا قیرخ حدیث
13. بهسرودههای زرتشت
14. بیرینجی امام، حضرت علی علیهالسَّلام
15. پیرامون پیدایش انسان
16. توحیده چاغری
17. جزء عم
18. حضرت امام جعفر صادق (ع) دن قیرخ حدیث
19. حضرت امام حسن (ع) دن قیرخ حدیث
20. حضرت امام حسن عسگری (ع) دن قیرخ حدیث
21. حضرت امام حسین (ع) دن قیرخ حدیث
22. حضرت امام رضا (ع) دن قیرخ حدیث
23. حضرت امام زینالعابدین (ع) دن قیرخ حدیث
24. حضرت امام علی (ع) دن قیرخ حدیث
25. حضرت امام علیالنقی (ع) دن قیرخ حدیث
26. حضرت امام محمدالتقی (ع) دن قیرخ حدیث
27. حضرت امام محمدباقر (ع) دن قیرخ حدیث
28. حضرت امام مهدی (عج) دن قیرخ حدیث
29. حضرت امام موسی کاظم (ع) دن قیرخ حدیث
30. حضرت فاطمه زهرا (س) دن قیرخ حدیث
31. حکیم ملاعبدالله زنوزی و زنوزیه مکتبی
32. در شناخت هنر و زیبایی
33. دو گفتار ادبی
34. دیوان لغات الترک
35. زندگی و اندیشهی نظامی
36. سون سؤز
37. گفتارهایی پیرامون مسائل زبانشناسی ایران
38. گفتاری دربارهی زبانهای رایج فارسی در آذربایجان
39. مسایل ادبیات دیرین ایران
40. مسایل ادبیات نوین ایران
41. مطلعالإعتقاد فی معرفةالمبدا و المعاد
42. قیسا سؤزلر
43. مجموعه داستانهای ماکسیم گورکی
44. مقدمهای بر فلسفهی تکاملی طبیعت و جامعه
45. نسیمی (درام تاریخی در 3 پرده و چهارده صحنه)
46. نظامی، شاعر بزرگ آذربایجان
47. نمونههای شعر معاصر آذربایجان
48. هامی ایچون اسلام
49. یئنی یئتمهلر ایچون الله تانیما درسلری
50. یئنی یئتمهلر ایچون امام تانیما درسلری
51. یئنی یئتمهلر ایچون ایلاهی عدالت
52. یئنی یئتمهلر ایچون پیغمبر تانیما درسلری
53. یئنی یئتمهلر ایچون معاد تانیما درسلری
مجموعه شعر
1. اردبیل لوحهلری
2. آناما هدیه
3. اوچغون داخما
4. باکی لوحهلری
5. تبریز یوللاریندا
6. زنگان لوحهلری
7. شیخ محمد خیابانی حماسهسی
8. صمد بهرنگی (منظومه)
9. قاشقایی لوحهلری
10. کیچیک شعرلر
11. یورد غزللری
متون دانشگاهی
1. آشنایی با رسالات موسیقی
2. آشنایی با متون ادبی
3. برگزیده متون نظم ترکی
4. برگزیدهی متون نظم و نثر ترکی (ج.1)
5. خلاصهی قانون کار و تاریخ ادبیات
6. سیری در رسالههای موسیقایی
7. متون ادبی هنر
ادبیات کودکان
1. چیل مایدان
2. دنیای قصهی بچهها
3. دوقلوهای ترک
4. قصّههای روباه
5. قصّههای کچل
6. یهودانین خیانتی
نقدها
1. دربارهی قصههای كودكانهی بهرنگ
2. و باز هم دربارهی مرداد و امرداد
3. انارستان
4. حبیب ساهر، شاعر مردم
5. ترجمهی بوستان
6. هجری هریسی
7. قامت خود را بردار میبیند
8. از شبستر تا شبستر
9. ژستهای علمی تركی ستیزان
10. میرزا مأذون قشقایی
11. فقدان دکتر حمید نطقی،
12. پاسخ به معترض
13. چون غرض آمد هنر پوشیده شد
14. حماسهپرداز خشم شقایق
15. پیرامون اشتباه مرحوم تربیت دربارهی قارامجموعه
16. تكملهای بر كتاب
17. بازیهای باستان شناسی پان ایرانیسمها بر علیه مدنیت ترکی
18. نگاهی به مطالب کتاب فارسی اول دبیرستان
19. صفویه، ملا صدرا و جعبه جادویی
20. مکتب غیر واقعیسازی و حرکت از «من» به «نا من»
21. وجدان علمی و ادب کاوی صمیمانه
22. پاسخ به مقالهی «ظهور پان ترکیسم و ترجمهی دیوان لغاتالترک»
23. تغزّلسرای خردگرا
24. شاعر خندههای تلخ
25. کاروان سالار نثر واقعگرا
26. دربارهی رمان «اشک سبلان»
27. انسان طالعینی دوشونن شاعیر
28. دربارهی اشعار سؤنمز
29. اشک سبلان
کنگرهها
1. اوزان شعری در دیوان مختومقلی فراغی
2. تأثیر آفرینش نظامی بر ادبیات ترکی
3. حاج غلامرضا مجدفر
4. حکیم هیدجی و آذربایجان فیلسوفلاری
5. خطیب تبریزی، شارح ابن سکّیت
6. در مورد ادبیات قشقایی
7. سبک آذربایجانی در شعر فارسی
8. سلسلهی مولویّه و شیخ شهابالدین اهری
9. عطار
10. فرزند ایل سرافراز
11. کلیات غریبی منتشا
12. گامی برای تدوین کتابشناسی اوحدی مراغهای
13. منوچهری از دیدگاه مرحوم پرفسور احمد آتش
14. نگاهی به پیشینهی باستانی زبان ترکمنی
15. نوع سیرسوژه در منظومههای نظامی
16. ورود آققویونلوها به آناطولی
دکتر صدیق پیش از هر چیزی یک معلم است. او سالهای جوانی خود را در دبیرستانها سپری کرده است و وقتی در اوایل دههی 60 از دبیرستان به مراکز تربیت معلم منتقل شد، چند سال بعد در مرکز تربیت معلم دارالفنون مدرس نمونه شناخته شد. در آن جا نیز فصلنامهای ادبی با نام دارالفنون راهاندازی کرد. در جایی معلمان را خطاب کرده، میگوید: «عزیزان من! وقتی وارد کلاس شدید و در را بستید، همه چیز را، جزء بچهها، فراموش کنید و خودتان را پدر روحانی و معنوی آنها بدانید. گفتار و رفتارما خیلی روی بچهها تأثیر دارد. من به خودم که نگاه میکنم، میبینم آن قدر که از معلمانم متاثرم، از پدر و مادرم نیستم.» (جواد محقق. 1382: ص 14)
امضاءها
نام علمی استاد «دکتر حسین محمدزاده صدیق» است که از دههی 60 به این طرف به این اسم معروف شده است. کتابهایش در دههی 40 و 50 با امضای، «ح. صدیق» منتشر شده است. اشعار ترکی او با تخلص «دوزگون» و شعرهای فارسیاش با امضاء «اشاون» انتشار یافته است. ترجمهیقرآن و کتابهای مذهبی خود را در دههی هفتاد با نام «حسین سرخابلی» منتشر ساخته است. امضاءهای مستعار «حمص»، «حق»، «صفدر شمایلی سرخابلو»، «فاضل ترکتبار تبریزی» هم از آن اوست. (دکتر مرتضی مجدفر، 1385: 18)
استاد عرفان
دکتر صدیق سالها در دانشگاه های ما تدریس کرده است. در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد اغلب دانشگاههای معتبر تهران، اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز، ارومیه، زنجان، سمنان و غیره از ایشان برای تدریس و سخنرانی دعوت رسمی میکردند. در بسیاری از واحدهای دانشگاه آزاد هم از تهران، زنجان، تبریز و غیره تدریس و سخنرانی کردهاند. دانشجویان، اغلب شیفتهی دانش و رفتار استاد میشدند. معروف است که در نظرخواهی که در یکی از دانشگاهها از دانشجویان دربارهی استاد شده بود، یکی از دانشجویان نوشته بود:
«دکتر صدیق سر کلاس، این قدر از ما کار کشید که درمانده شدیم، اما مایلم ترم دیگر نیز او به کلاس ما بیاید!»
این، ناشی از سخنانی بود که وی در کلاس میزد و وجود آدمی را نشاطی دوباره میبخشید تا بتواند با چشمانی باز در طریق عشق و معنویت گام بردارد. (روزها با استاد، 1387: 3)
عرفانی که شاگردان دکتر صدیق از او آموختهاند، عرفان اسلامی است. دربارهی ابعاد عرفانی استاد تاکنون از طرف علاقهمندانش سه کتاب زیر چاپ شده است:
ادراکات (1384)
نجوای سکوت (1385)
اندریافت نو (1385)
یکی دیگر، مجموعهای با عنوان «دیوان رها» حاوی یکصد غزل عرفانی دربارهی استاد و به عشق ایشان سروده و چاپ کرده است. «رها» لقبی است که شاگردان محافل عرفانی استاد به او دادهاند. یکی از این غزلها چنین است:
من به جز حضرت تو راهبری نگزینم،
همدم و مونس و یار دگری نگزینم.
همه را چشم طمع خیره به خوان دگری است،
من به جزدیدهی عبرت، بصری نگزینم.
تلخ آید دگران را شکر تعلیمت،
غیر از این نوش که داری، شکری نگزینم.
خبری هست تو را کاصل خبرهاست مرا،
در پی آنم و جز آن خبری نگزینم.
ای که پروانه صفت بال و پرم سوختهای!
تا تو بالم ندهی، بال و پری نگزینم.
میوهی عشق، ثمرهای جهان را ثمر است،
من به جز میوهی عشقت ثمری نگزینم.
تا تو سلطان منی سلطنت فقر سزاست،
تا تو درگاه منی، هیچ دری نگزینم.
روح مذهبی و انقلابی
استاد از كسانی است كه به امام راحل (ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی عشق میورزید. ایشان تمام آثار منظوم و چند كتاب منثور امام راحل (ره) را به تركی آذری ترجمه كردهاند و به چاپ رسانیدهاند. گذشته از آن، منظومهای هم با عنوان «در سوك آفتاب» سروده است كه انتشار آن با استقبال روبرو شده است. (هفتهنامهی سهند، 1371:ش)
همچنین نزدیك یكصد عنوان كتاب در موضوعات مذهبی شیعه در اوایل دههی هفتاد از طریق بنیاد بعثت در تهران انتشار داده است كه در میان آنها چهارده جلد سیرهی معصومین(ع)، چهارده جلد احادیث معصومین(ع)، پنج جلد اصول عقاید و كتاب «علمای شهید آذربایجان» قابل ذكراند. (فهرست انتشارات بنیاد بعثت، 1380)
در تمام نوشتههای استاد روح مذهبی و عرفانی وجود دارد. اشعار مذهبی و عرفانی ایشان نیز فراوان است. (مریم منافی ملایوسفی، 1381: 4)
كلمات قصار
چند تن از شیفتگان قلم به دست دكتر صدیق، كلمات قصار و نصایح ایشان را به صورت كتاب چاپ كردهاند كه از آن میان میتوان به دو كتاب:
الف) روزها با استاد[2]
و
ب) قدم به قدم با استاد[3]
اشاره كرد.
با استفاده از این دو كتاب بعضی از كلمات قصار ایشان را در اینجا مینویسیم:
قدم اول را كه برداشتی، قدم آخر را نیز برداشتهای و زمان حجابی است بر چهرهی این حقیقت بزرگ.
برای كسی كه خلأ نبودنِ شعف و بشارت در زندگی را با خیالات پر كرده است، برای خود حجاب و مانع حضور بشارت و امیدواری ایجاد كرده است.
انسان زمانی نجات پیدا میكند كه بهانهجویی را كنار بگذارد و با خودش صادق باشد.
باید با تمام وجود زندگی كرد. آنگاه نوعی شگفتزدگی، نوعی حیرت كه نیاز به اثبات و بحث ندارد، ما را فرا میگیرد.
حقیقت برای یك انسان گرفتار در ظلمت، حقیقتی است كه ساختهی نوع زندگی، نیازها و عقاید او است.
همان گونه كه اتّفاقات بیرونی میتواند بر حال درونی ما اثر بگذارد، ما نیز میتوانیم با دگرگونی حال درونی خویش بر حوادث و وقایع بیرونی زندگی اثرگذار باشیم.
هر كس به اندازهی محبوبِ خویش وسعت مییابد. اگر محبوب كامل است، پس عاشق نیز میتواند كامل شود. اگر وسایل و كالاها محبوب كسی شود، آنگاه وسعت نگرش و رشد او منحصر به همان كالاهاست.
ترجمه
دكتر صدیق وقتی اثری را ترجمه میکند، گاهی بیش از مؤلف آن زحمت میکشد و طوری ترجمه را روان و نرم آن جام میدهد که گاهی خواننده فراموش میکند که این مکتوب، ترجمه است (داوریار، 1388: 8). مخصوصاً ترجمهی اشعار به دست او چنان است که لطافت، حساسیت، طنین، صلابت و حتی ارزش بعضی کلمات را به خوانندهی فارسیزبان منتقل میکند. به گونهای که حس جاری بودن را ارزانی میدارد، بیآن که بخواهد با جملات و کلمات ناموزون و غیر همگون، ترجمهی اشعار، را گرفتار دشوارگوییها و پیچیدگیهای لفظی کند. (همآن جا)
از میان ترجمههای موفق او میتوان به «دیوان لغات الترک» اشاره کرد که آن را از عربی به فارسی و ترجمه کرده است.
موسیقی
دکتر صدیق سالها واحدهای ادبیات موسیقایی دانشکدههای موسیقی را تدریس کرده است و عضو هیئت سردبیری ماهنامهی مقام نیز بودند. با راهنمایی و زیر نظر ایشان در رشتهی موسیقی دانشگاه سوره تاکنون بیش از ده پایاننامهی موسیقایی تألیف شده است. (ناصر بهنژاد، 1387)
آخرین کتاب که از دکتر صدیق دربارهی ادبیات موسیقایی چاپ شده، کتابی است با عنوان سیری در رسالههای موسیقایی که از طرف مرکز موسیقی حوزهی هنری (انتشارات سوره مهر- 1389) چاپ شده است. در این کتاب وی پس از بحث دربارهی موسیقی حلال، حرام، متعالی، عرفانی، ایقاعات و سبکشناسی رسالات موسیقایی، شش کتاب عربی و سی و نه کتاب فارسی موسیقی را که در قرون گذشته مخصوصاً دورههای صفویه و قاجار تألیف شده است، عالمانه معرفی میکند.
شعر
اشعار حسین دوزگون بسیار ساده، معنیدار و گاه از لحاظ محتوا بسیار پر مفهوم و از لحاظ بیان دلنشین است. او در بسیاری از اشعار خود، معایب اجتماعی دوران گذشته را با قدرت تمام و بدون ترس و واهمه بر زبان آورده است و جزء شاعرانی است که ارادهی شکستناپذیر در مبارزه داشتند. (رضا همراز 1380:6)
دربارهی او
در کنار بیش از سیصد کتاب، نزدیک به ده نشریه، بیش از هزار مقاله و دهها کنفرانس و سمینار علمی داخلی و خارجی، باید تربیت بیش از هزار دانشجو را به کلکسیون افتخارات دکتر صدیق بیفزاییم.
سجایای اخلاقی و روح بلند استاد در پنجاه سال تلاش علمی و ادبی ایشان آنچنان زیاد بوده است که دهها کتاب و صدها مقاله در باب ایشان منتشر شده است که به جرأت میتوان گفت: هیچ استاد دانشگاهی این چنین دل و عقل دانشجویان خود را مجذوب نکرده است. (نائبی، 1388: 14)
از میان آثاری که به طور مستقل دربارهی دکتر صدیق انتشار یافته است کتابهای زیر را میشماریم:
1. ایمانی، بهروز. سؤز سواغیندا؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1379؛ تک جلدی؛ 102 ص.: عکس؛ رقعی.
2. ایمانی، بهروز. لوحهدن لوحهیه، تهران، تکدرخت، 1389.
3. جمعیت نویسندگان آذربایجان، مجموعه – 1؛ تهران: شبتاب، 1357؛ تک جلدی؛ 132 ص.؛ رقعی.
4. چهرهگشا؛ امیر. ائل قایغیسی؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1383؛ تک جلدی؛ 105 ص.؛ رقعی.
5. حیدری، لیلا؛ فرجام طرح بنیاد آذربایجانشناسی؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1381؛ تک جلدی؛ 87 ص.: نمونه، عکس؛ رقعی.
6. حیدری، یعقوب. کوه در کولهپشتی؛ چاپ اول؛ تهران: تکدرخت، 1387؛ تک جلدی؛ 47 ص.: عکس؛ رقعی.
7. داوریار، محمد. بیر عمان بیر دنیز، تهران، تکدرخت، 1388.
8. داوریار، محمد. تکریم استاد، تهران، فرهنگسرای مهر، 1388.
9. دمیر، آیدین. زندگی و بعضی از آثار دکتر محمدزاده صدیق؛ استاد راهنما: دوچنت دکتر بیلگهخان آ. گؤک داغ؛ 2002؛ مقطع کارشناسی رشتهی زبان و ادبیات ترکی دانشکدهی ادبیات دانشگاه قرق قلعه (ترکیه)؛ 229ص.: کتابنامه.
10. رضیان، خاطره. لبهای یخبسته؛ چاپ اول؛ تهران: ائلشن، 1382؛ تک جلدی؛ 115 ص.؛ رقعی.
11. سالک، حمید. چند گفتار پیرامون پنج نمایشنامهی میرزا آقا تبریزی؛ چاپ اول؛ تبریز: نوبل، 2537 (1357)؛ تک جلدی؛ 74 ص.؛ رقعی.
12. شکرخدایی، سید احسان (گردآورنده.) روزها با استاد؛ چاپ اول؛ تبریز، 1387؛ تک جلدی؛ 112 ص.؛ جیبی.
13. شکرخدایی، سید احسان. ادراکات [بیجا]؛ تهران: گردآورنده، 1384؛ تک جلدی؛ 128 ص.: عکس؛ رقعی.
14. شکرخدایی، سید احسان. اندر یافت نو، چاپ اول؛ تهران: دانشگاهیان، 1384؛ تک جلدی؛ 112 ص.؛ رقعی.
15. شکرخدایی، سید احسان. دیوان رها؛ چاپ اول؛ تهران: تکدرخت، 1387؛ تک جلدی؛ 161 ص.؛ رقعی.
16. شکرخدایی، سید احسان. نجوای سکوت؛ چاپ اول؛ تهران: دانشگاهیان، 1384؛ تک جلدی؛ 11 ص.؛ رقعی.
17. غریبلی، دکتر اسلام. صفیالدین اردبیلینین قارامجموعهسی و حسین محمدزاده صدیق؛ چاپ اول؛ باکو: نشر جاویدان،2004؛ تک جلدی؛ 139ص.؛ رقعی.
18. غلامنژاد بازکیایی، معصومه. کتابشناسی آثار استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق، تهران، تکدرخت، 1388.
19. کریمی، محمدرضا. ائلیمیزین آجیان یاراسی (شرح زندگی و آثار دکتر حسین محمدزاده صدیق)؛ چاپ اول، تهران، 1380؛ تک جلدی؛ 88 ص.: عکس؛ رقعی.
20. محمدزاده صدیق، ائلدار. مصاحبههای علمی پدرم؛ به کوشش ائلدار محمدزاده صدیق؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1381؛ تک جلدی؛ 136 ص.: عکس؛ رقعی.
21. نائبی، محمدصادق. قارامجموعه از منظر واژهشناسی؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1380؛ تک جلدی؛ 71 ص.؛ رقعی.
22. نیایش، امید. دکتر صدیق و هویت آذربایجان؛ چاپ اول؛ تهران: زوفا، 1381؛ تک جلدی؛ 95 ص.؛ رقعی.
23. وظیفه، صدیار (ائل اوغلو). جشننامهی دکتر صدیق، تهران، تکدرخت، 1388.
24. وظیفه، صدیار. بیر بؤلوک دورنا؛ چاپ اوّل؛ تهران: زوفا، 1381؛ تک جلدی؛ 75 ص.؛ رقعی.
25. همراز، رضا. گوللر آچاجاق؛ چاپ اول؛ تبریز، 1380؛ تک جلدی؛ 126 ص.؛ رقعی.
بسیاری از استادان امروزی ادبیات، شاگرد و دانشجوی دیروز دکتر صدیق هستند و افتخار میکنند که شیوه و روش او را در تدریس پیش گرفتند. یکی از این استادان مینویسد: «تا به امروز که خود به تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای زنجان مشغول هستم، سبک و روش استاد بزرگوار را سرمشق تدریس خویش نمودهام. زیرا استاد تنها به کار درس دادن و عاقبت به نمرهی دانشجو اکتفا نمیکردند، بلکه با مهربانی و بدون توجه به نمره، دانشجو را به کار میگرفتند و هر بار با تکلیف قرار دادن یک تحقیق در موضوعات گوناگون ادبی، دانشجویان را به تحصیل واقعی علم و دانش فرا میخواندند.» (دکتر سیامک سلیمانی روشن، 1388: 189)
او را علاقهمندانش «دائرﮤالعمارف متحرک» نام دادهاند. یکی از نویسندگان معاصر میگوید: در حال حاضر پرفسور صدیق به تنهایی یک دائرﮤالعمارف به شمار میرود که در هر روز از عمرش صدها صفحه به دانش و ادبیات ایران افزوده و اندیشههای نو آورده است. (حسین دوستی، 1388: 95) یکی دیگر از محققان معاصر شماره صفحات تعداد تألیفات او را بر روزهای عمر پربرکتش تقسیم کرده، به هر روزش 47 صفحه افتاده است. (دکتر مرتضی مجدفر، 1388:؟ )
دکتر حلیم یارقین استاد دانشگاههای افغانستان دربارهی یکی از ترجمههای دکتر صدیق با عنوان دیوان لغاتالترک میگوید: «دکتر حسین محمدزاده صدیق با صلاحیت بایستهای یکی از مهمترین میراث ادبی و زبانی را به گونهی بهینهای به زبان فارسی به فرجام آورده و به چاپ رسانیدهاند. این ترجمهی کامل و روان نه تنها برای استفادهی فارسی زبانان، بلکه تمام علاقهمندان فارسیدان، به ویژه افغانستان از اهمیت زیادی برخوردار است. من ترجمهی تازهی فارسی دیوان لغاتالترک را کاری بهین و گامی مهم و ارزنده در گسترش لغتشناسی و زبانشناسی دانسته، استاد گرانقدر دکتر حسین محمدزاده صدیق را به این مناسبت شادباش و تهنیت میگویم و از بارگاه ربالعزة برایشان کامیابیهای مزید آرزو میکنم.» (دکتر حلیم یارقین، 1388: 118)
دکتر اسرافیل باباجان استاد دانشگاه غازی در آنکارا که روزگاری هم در ایران دانشجوی خود دکتر صدیق شده بود، دربارهی همین ترجمه گوید:
«دکتر صدیق با این ترجمه، نه تنها متنی زیبا به فارسیزبان ارزانی داشته است، در عین حال محیط دانشگاهی ایران را با حقایق علمی تورکولوژی آشنا ساخته است و اثری را که برای جهان اسلام بسیار با ارزش است تقدیم فارسیزبانان کرده است.» (دکتر اسرافیل باباجان، 1388: 101)
خسرو سرتیبی یکی از ادبای تبریز دربارهی دقت استاد در تصحیح متون، ضمن تحسین از تصحیح دیوان نباتی گوید: «از نکات قابل توجه در تحقیق دکتر صدیق، توجه در تصحیح اشعار و ابیاتی است که در نسخ قبلی غلط چاپی و املایی داشته و مفاهیم خود را از دست داده بودند و عنایت به تأثیر شایستهی نباتی در شاعران بزرگ است.» (خسرو سرتیبی کلیبر، 1388: 146)
شعر دربارهی دکتر صدیق
دکتر حسین محمدزاده صدیق یک ایرانی است که همهجای ایران را سرای خود میداند. همهی ایرانیان به وجود چنین استاد زحتمکشی افتخار میکنند. تقریباً در همهی استانهای کشور حداقل یک بار حضور داشته است و مورد تقدیر و تحسین علاقهمندان خود شده است. در اهواز، شیراز، مشهد، سمنان، همدان، کرمانشاهان و ... در محیطهای علمی تقدیر شده است و بر صدر نشسته است. اما، برادران و خواهران آذربایجانی ما احساساتی دیگر به استاد دارند. آنها احساس خود را اغلب با شعرهای ترکی بیان داشتهاند. یکی از آن شعرهای بلند (در صد بند) سرودهی محمدباقر باقری (ارکین) است. او، در این کتاب که به ترکی است میگوید:
دیریلیگینده من قدرینی بیلدیم،
زمانه نین توزون اوزوندن سیلدیم،
گؤی گؤزونه باخدیم سئویندیم گولدوم،
سنه بخش ائده رم هر نه واریمی،
الیمدن وئرمه رم سن تک یاریمی.
معنا:
من، قدر تو را وقتی زنده بودی شناختم
گرد و غبار زمانه را از چهرهات زدودم
چشم به چشمان سبزت دوختم و خندیدم
هر چه را دارم فدای تو میکنم
و یاری مانند تو را از دست نمیدهم.
(م. ارکین، 1389: 14)
مکتب دکتر صدیق
مهمترین مکتبی که دکتر صدیق مؤسس آن است، روش علمی شرح حالنویسی شعرا و علمای سلف است. وی در این کار، اول کلیهی اسناد قدیمی اعم از تذکرهها و تواریخ را تلخیص کرده و عین متنهای آن را ذکر میکند و سپس دیدگاههای دوست و دشمن را دربارهی آن شاعر عیناً نقل میکند و آن گاه با استفاده از اسناد، شرح حال شاعر مورد نظر را خود مینویسد و دیدگاهها را یکی یکی به نقد میکشد و پس از آن مضامین و محتوای دیوان صاحب ترجمه را از داخل اشعارش استخراج کرده، نهایت مختصات لفظی و معنایی آنها را میدهد.
این روش بسیار پسندیده، مورد توجه ادبا و علاقهمندان قرار گرفت. مثلا دیوان راجی را که اخیراً کتابفروشی فردوسی در تبریز چاپ کرده است، بر اساس این مکتب کار کردهاند.
در شعر و نقد ادبی نیز وی صاحب سبک و مکتب است که باید به جای خود از آن بحث کرد.
این یک حقیقت است که این دانشمند در هر زمینه از علوم ادبی که کار کرده، در آن موفق شده است و راه و مکتب خاص خودش را ایجاد کرده است. (شاه نسا، 2007: 380).
مراسم تجلیل
در سالهای اخیر چند مراسم تجلیل در دانشگاهها و فرهنگسراها از خدمات علمی و فرهنگی استاد در سطح ملی و استانی برگزار شد و «برگزاری این مراسم تجلیل از ایشان تنها كاری کوچک است كه در مقابل ارجگذاری به خدمات علمی- فرهنگیشان صورت میپذیرد. بزرگان هر كشور و ملتی جزء میراث فرهنگی آن كشور محسوب میشوند. پس، بر همهی مها واجب است كه با تجلیل از این عزیزان به وظایفمان كه همانا حفظ این میراثهای گرانبهاست عمل نماییم." (مهندس امیر چهرهگشا، 1388: 83)
در مراسمهای تجلیل از استاد، از همهی استانهای كشور اسلامیمان محققان و هنرمندان حضور مییافتند. در یكی از مراسم آقای باران یكی از هنرمندان جنوب كشور همراه با گیتار به یاد مبارزات قلمی استاد و دفاع ایشان از حقوق تضییعشدهی مردم در رژیم گذشته، دو ترانهی «دخترك گلفروش» و «كودك واكسی» را به ایشان هدیه كردند كه قطرات اشك را به چشمان بعضی از حضار، از جمله استاد آورد. (تكریم استاد، 1389: 16)
علاوه بر ایران در كشورهای دیگر نیز از استاد تقدیر شده است. از جمله در سال 2007 در سیپوزیوم توركولوژی در دانشگاه غازی آنكارا از او به خاطر ترجمهی فارسی كتاب دیوان لغاتالترك تجلیل به عمل آمد. (صمیمه بولاد. Baykara: 46)
مهندس محمدرضا كریمی در كتابی كه دربارهی شرح زندگی و آثار دكتر صدیق نوشته است، در انتهای كتابش برای او صفاتی نظیر درست كرداری، تواضع و فروتنی، جسارت علمی، خوی معلمی، شجاعت و شهامت و خیرخواهی را میشمارد و میگوید: «او دانشمندی است كه در جهان علم به كسی باج نمیدهد. جسارت علمی او بی مثل است. دوست و دشمن اعتراف میكنند كه او دانشمندی بسیار با علم است و اكتشافات علمی و زحمات وی از امكانهای انسان عادی خارج است. او در هرجا و هر جلسه كه حضور پیدا كند، جوّ جلسه را در اختیار میگیرد و مثل یك معلم صحبت میكند و برای خیر دیگران از همه چیز خود میگذرد.» (مهندس محمدرضا كریمی، 1377: 86) یكی از ویژگیهای شخصیتی استاد این است كه با سعهی صدر و گشادهرویی، پژوهندگان و شعرا و نویسندگان را میپذیرند و آنها را از ارشاد و راهنمایی خود بهرهمند میسازند. این خصوصیت اخلاقی، كه متاسفانه در روزگار ما كمیاب است، در كنار ویژگیهای دیگر ایشان مانند خستگیناپذیری و عشق و علاقهی بیپایان به فرهنگ و ادب، ایشان را تبدیل به چهرهای مثال زدنی ساخته است. (میثم سرابی، 1388: 185)
کسانی که دربارهی دکتر صدیق اظهار نظر کردهاند، او را مردمیترین نویسنده و پژوهشگر میدانند.برندا شیفر- استاد دانشگاه هاروارد- هنگام بحث از فعالیتهای ادبی او در رژیم گذشته، دربارهی او میگوید:
«مردم علاقهی بیش از حدی به کتابهای حسین دوزگون نشان دادند. از این رو مسئولان رژیم، آنها را جمع کردند و مانع انتشار آنها شدند.» ( Brenda shuffer, 2000/28/3 )
شاه نسا رستماوا - پژوهشگر جمهوری آذربایجان- میگوید:
«حسین دوزگون در رژیم استبدادی شاه، بدون توجه به هرگونه مشکلات، با خستگیناپذیری زایدالوصفی نوشت و ایجاد کرد و از عقاید و آرمانهای خود دست نکشید، تبعیدها دید و زندانها کشید و ...» (شاه نسا، 2007: ص 280)
قضاوت
قضاوت اهل قلم و دانشمندان دربارهی دكتر صدیق معمولا توام با تحسین و تكریم است. او را غواص دریای معانی و وارسته از تمنیات مادی (مهندس نائبی، 1388: 29) و صاحب انرژی پایانناپذیر و صاحب نظریه (داوریار 1388: 59) و جزء افتخارات ایران زمین (مهندس چهرهگشا 1388: 75) به حساب میآورند آینهای بیغبار نام میدهند (جمشید شیبانی 1388: 229) سركردهی اردوی علم و دانش میشناسند (حسین شهرك 1388: 232) معلمی عدالتخواه مینامند (جبرائیل سیف هریس 1388: 217) افتخار ملت (جعفر نور محمدزاده، 1388: 220) و زبانشناس دانشمند ایرانی (دكتر غلام كریم 1388: 169) و صاحب استعداد و خارقالعاده و بینظیر (اسدالله مردانی 1388: 162) میشناسند او را به تنهایی یك ملت قلمداد میكنند (دكتر مرتضی مجدفر،1385: 11) و دارای پهنهی علمی چند بعدی و وسیع میشناسند. (مهندس امید نیایش، 1381: 5) به دوستی با او و از این كه گامی در راه اشاعهی آثارش برمیدارند، به خود میبالند (مهندس باقری 1388: 6) او را پیر، استاد و نورچشم خود میدانند (سید احسان شكرخدایی 1385: 12)
بعضیها نیز قضاوتهای متفاوت دارند. یكی از آنها شخصی به اسم ویسمن كه در دههی 60 در آمریكا كتابی در موضوع انقلاب اسلامی ایران نوشت و دكتر صدیق را به خاطر جانفشانیها كه برای انقلاب اسلامی داشت، تخطئه كرد و آقای مهندس محمدرضا كریمی كتاب ائلیمیزین آجییان یاراسی را در سال 1377 در جواب او نوشت و منتشر ساخت. شخصی دیگر او را با مرحومجلال آل احمد مقایسه كرده و آرزو کرد كه او نیز «خسی در میقات» بنویسد و یا شخص دیگری موسوم به ماكان از این كه ایشان، صاحب نظریه در زبانشناسی ایرانی هستند برآشفته و حضور ایشان را در عصر ما بر نمیتابد و خیال میکند که صاحب نظریهها در علم حتماً باید روس و یا انگلیسی باشند و ما در مقابل آنها کرنش کنیم!
قضاوت اهل قلم هرچه باشد، ما امروز با شخصیتی كه نیم قرن به فرهنگ و ادبیات این مملكت جانانه خدمت كرده است و با عشق به این آب و خاك زیسته است، رو در رو هستیم. زانوی ادب در برابرشان بر زمین مینهیم و از خداوند منان سالها سلامت و نشاط برایشان آرزو میكنیم و به عنوان حسن ختام، آخرین پاراگراف كتاب دكتر صدیق و هویت را در اینجا نقل میکنیم: «باید دانست و پذیرفت که راز موفقیت و محبوبیت شخصیتهای مردمی و میهنی مانند دکتر صدیق فقط در آن است که اینان پیوسته بر روی ریشههای خود ایستادهاند، به فکر منافع و موقعیتهای خود نبودهاند، بلکه پیوسته به مردم و سرزمین اندیشیدهاند و مرزهای آرمانشان را پشت سر نگذاشتهاند. از این جهت است که دشمنان این مرز و بوم و نوکران رنگ و وارنگ داخلی آنان، حضور او را برنمیتابند و بعضیها نیز که دنبال موقعیت و مقام و منافع شخصی و پیمودن نردبانهای ترقی هستند، تئوریهای آنها را لقلقه میکنند تا شاید از جوّی که ایجاد میشود، بتوانند بهرهبرداری کنند.» (امید نیایش، 1381: 94)
کتاب حاضر
ما هم به نوبهی خود برای عرض ارادت به محضر استاد و همچنین به خاطر نشر قطرهای از دریای فعالیتهای علمی ایشان، كتاب حاضر را آمادهی چاپ كردیم.
در بخش اول كتاب، شرح زندگی صائب تبریزی به روایت استاد را آوردیم كه بخشی از آن را قبلاً درشرح غزلهای فارسی صائب تبریزی،[4] و بخشی دیگر را در شرح اشعار تركی صائب تبریزی[5] چاپ كرده بودند. كه آوردهی ما خلاصهای از این گفتارها است.
در بخش دوم، شرح ده غزل فارسی از ایشان را در این كتاب گنجاندیم که پیش از این به صورت کتاب مستقلی از طرف انتشارات الست در سال 1370 چاپ شده بود. لازم به ذکر است که این کتاب در سالهایی که ایشان در مرکز تربیت معلم شهید مفتح شهر ری و دانشگاه ارومیه درس دو واحدی «اشعار صائب تبریزی» را تدریس میکردند، انتشار یافت.
در بخش سوم، برگزیدهای از شرح بیست غزل تركی را با حذف برخی موارد و تغییراتی در آن آوردیم كه در این شرح جزئیات ریشهشناسی و معادلسازی در اشعار صائب و نکات دستوری و صنایع ادبی و ویژگیهای شعری غزلها مورد بحث قرار گرفته است.
در بخش چهارم، ترجمههای منظوم فارسی از اشعار ترکی مورد بحث را که توسط استاد انجام پذیرفته، گردآوری کردیم.
در بخش پنجم، مقالهی «گزیدههای شعر ترکی» را که دربارهی اشعار ترکی ذکر شده در «سفینه»ی صائب است، نقل کردیم.
امیدواریم برای علاقهمندان به پژوهشهای استاد تحفهای قابل توجه باشد.
منابع مقدمه
اسدالله مردانی رحیمی (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
امید نیایش، دكتر صدیق و هویت آذربایجان، زوفا، تهران، 1381.
امیر چهرهگشا، ائل قایغیسی، تهران، 1383.
ائلدار محمدزاده، مصاحبههای علمی پدرم، تهران، 1381.
ائلیار آذران، فرجام هفتهنامه فرهنگی، تهران، 1382 (ش اول).
بهروز ایمانی، سؤز سوراغیندا، تهران، 1381.
بهروز ایمانی، لوحهدن لوحهیه، تهران، 1388.
پروانهمحمدلی، Azərbaycan Mətbuatı Tarixi Cənubi ، باکو، 2009.
جابر عالیشان، صمد بهرنگی منظومهسی، تبریز، بهرنگی، 1387.
جبرئیل سیف هریس (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
جعفر نورمحمدزاده (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
جواد محقق، رشد معلم، تهران 1381و 1382 (ش6 و 7).
حسین دوستی، بیر قوجاق سئوگی، تهران، 1388.
حلیم یارقین (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
خسرو سرتیبی (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
رضا همراز، گوللر آچاجاق، تهران، 1386.
س. الف. نسیملو (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
سیامك سلیمانی روشن (مقاله)، جشننامه، تهران، تکدرخت، 1388.
سید احسان شكرخدایی، اندریافت نو، تهران، نشر دانشگاهیان، 1386.
سید احسان شكرخدایی، دیوان رها، تهران، 1388.
سید احسان شكرخدایی، روزها با استاد، تبریز، 1385.
سید احسان شكرخدایی، نجوای سكوت، دانشگاهیان، تهران، 1385.
شاه نسا رستم اوا، تدقیقلر (ادبیات، تاریخ، فلسفه و صنعت مسألهلری) باکو، ش 1، ص 379- 385، 2007.
صدیار وظیفه، بیر بؤلوك دورنا، تهران، زوفا، 1382.
صدیار وظیفه، جشن نامهی دكتر صدیق، تهران، تکدرخت، 1388.
صمیمه بولاد، Baykara، آنکارا، 2007.
لیلا حیدری، فرجام طرح بنیاد آذربایجانشناسی، تهران، 1381.
م. ارکین، تبریزدن حیدربابایا، تهران، تکدرخت، 1387.
م. كریمی، ائلیمیزین آجیان یاراسی، تهران، 1377.
م. كریمی، دوزگون و قارانقوش، تألیف م. كریمی، تهران 1388.
محمد داوریار، بیر عمان بیر دنیز، تهران، 1389.
محمد داوریار، تكریم استاد، تهران، 1388.
محمد داوریار، محمدباقر خلخالی و ثعلبیه، تهران، 1389.
محمد داوریار، واقف، گؤزللیك و حقیقت شاعری، تهران، 1389.
محمد هادی، محمدی. تاریخ ادبیات کودکان، بنیاد پژوهش تاریخ ادبیات کودکان ایران، تهران، چیستا، 1380.
محمدباقر باقری، تبریزدن حیدربابایا، تهران، 1389.
محمدباقر باقری، هفت مقالهی دكتر صدیق، تهران، 1388.
محمدصادق نائبی، دكتر صدیقین دیل بیلیم درسلیگی، تهران، 1388.
مرتضی مجدفر (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
مریم منافی ملایوسفی، گاهنامهی پژوهشی قرار، تهران، 1381 (ش3).
معصومه بازكیایی، كتابشناسی آثار دكتر صدیق، تهران، 1388.
میثم سرابی (مقاله)، جشننامه، تهران، 1388.
ناصر بهنژاد، سیری در رسالههای موسیقایی، تهران، 1387.
نیلوفر شكرخدایی، دوقلوهای ترك، تهران، 1388.
یعقوب حیدری، كوه در كولهپشتی، تهران، 1387.
Brenda shuffer. The Formation of Azerbaijani Collective İdentitu in İran, vol. 28, No. 3, 2000.
[1] در نوشتن این گفتار از مقالهی آقای علی آزادمنش و خانم عاطفه درویشان به طور کامل استفاده کردهایم و بعضی از جملات ایشان را عیناً در مقاله آوردهایم.
[2] شکرخدایی، سید احسان. روزها با استاد، تبریز، اختر، 1386.
[3] شکرخدایی، سید احسان. قدم به قدم با استاد، تهران، تکدرخت، 1391.
[4] محمدزاده صدیق، حسین. شرح غزلهای صائب تبریزی، تهران، الست، 1371.
[5] محمدزاده صدیق، حسین. شرح اشعار ترکی صائب، تبریز، یاران، 1390.