چندي پيش مدیر مسؤول نشریه‌ي «ساراي» - خانم مژگان صيامي - استاد را به دفتر نشريه‌ي ساراي دعوت كردند، تا اينكه در روز پنجشنبه 1387/7/18، اين ديدار در دفتر نشريه صورت پذيرفت. در اين ديدار 2 ساعته، خانم صيامي با گشاده‌رويي و استقبالي گرم، ديدگاه‌هاي استاد را در زمينه‌ي ادبيات كلاسيك و نوين آذربايجان و ايران جويا شدند. در ادامه استاد به بيان رهنمودهايي در مورد راه‌كارهاي موفقيت و تعالي در كار نشريه و مجله پرداختند و تلاش خانم صيامي را در شناساندن فرهنگ غني ايران و آذربايجان ارج نهادند. در انتهاي اين ديدار، استاد چند جلد از كتاب‌هاي اخير خود از جمله: ديوان اشعار تركي فضولي، ديوان اشعار تركي نباتي، قارا مجموعه (ويرايش جديد)، سه سنگیاد باستانی، اردبیل لوحه‌لری و . . . را به دفتر مجله‌ي ساراي اهدا كردند.

 

* * *

نشريه‌ي ساراي در حدود دو سال است كه فعاليت‌خويش را در زمينه‌هاي اجتماعي، ادبي، فرهنگي، مذهبي، ورزشي و . . . آغاز كرده و توانسته است جايگاه ويژه‌اي در ميان نشريات تركي و فارسي براي خود پيدا كند. اين نشريه در ابتدا به صورت ماهنامه منتشر مي‌شد ولي چند وقتي است كه به صورت فصلنامه منتشر مي‌شود. شانزدهمين شماره‌ي نشريه در فصل تابستان و به ياد صمد بهرنگي به دست علاقه‌مندان رسيد و شماره‌ي هفدهم (شماره‌ي فصل پاييز) اختصاص به مطالبي درباره‌ي خانم پروين اعتصامي دارد. اين نشريه به گفته‌ي مدير مسؤول، اولين مجله‌ي خانوادگي استان اردبيل است كه اخيراً در شمال‌غرب ايران نيز توزيع مي‌شود.

 

خانم مژگان صيامي، مدير مسؤول نشريه كه پس از گذراندن دوره‌ي فوق ليسانس ادبيات فارسي اكنون در حال گذراندن دوره‌ي دكتراي جامعه‌شناسي است، مدير انتشارات ساراي نيز هست كه در كنار كار نشريه، به چاپ كتاب‌ هم می‌پردازد.

 

خانم صيامي در نوشتاري كه به «سايت دوستداران دكتر صديق» ارسال داشته‌اند ديدار خود را با استاد چنين تشريح كرده‌اند:

بنده ابتدا از استاد گرانقدرم جناب دكتر صديق سپاسگزارم، كه كلبه‌ي ما را به حضور خود رونقي ديگر بخشيدند. وظيفه‌ي بنده بود كه به دستبوسي و خدمت استاد بروم اما آمدن ايشان به دفتر نشريه‌ براي ما – كه در ابتداي راه هستيم به مصداق « آغاج اوجالديقجا باشين آشاغا اير»- درس بزرگي از تواضع و فروتني بود. استاد با نگاهي نافذ و چشماني مهربان و جهانديده – كه حاصل زحمات ساليان است- تعدادي از كتاب‌هاي خود را به دفتر نشريه هديه كردند. و مي‌دانم كه اين مجلدات، ثمره‌ي زحمات طاقت‌فرسا و پشتكار والاي ايشان است.

در اين ديدار دو ساعته، با صداي گيرا و پر محبت از دل و جان راه و چاه را به ما نشان دادند. من هرگز زيبايي لحظات آن روز را فراموش نخواهم كرد. من و همكارانم براي ایشان كه ستون محكم ادبيات و فرهنگ آذربايجان هستند، طول عمر و سلامتي آرزومندم و مي‌گويم:«اي درخت كهن! ريشه‌ات محكم‌تر و بارت سال به سال بيشتر و طراوتت روز به روز افزون‌تر باد!»

در انتها سه شعر به محضر استاد تقديم مي‌كنم:

- 1 -

آنامين

آغ ساچلارينا دونوخموشدوم

اوره‌گیمين ياشي

گوزلريمه چيخميشدي

بوندان خبرسيز كي،

باشيمدا قارا ساچلاريم ايتميشدي . . .

 

- 2 -

باليق،

سودان آتلانان كيمي

چابالاييرام،

اوياشاماغا

من اؤلومه . . . ! !

 

- 3 –

وارليقدان بوش، يوخلوقدان دولو

بيليرسن كي

تكجه سنله وارليغيم دولور

باشقا هرشي منيم ايچين بوشدور بوش

آ ا ا . . . . ي تانري!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید