آشنایی با گلشن راز ترکی، تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق
مهندس محمد صادق نائبی
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل ز نور جان برافروخت
در این مراسم که به همت شاگردان استاد و فرهنگسرای بهمن و برای پاسداشت 40 سال خدمات ارزنده جناب استاد دکتر صدیق به ادبیات ایران برگزار میشود، فرصتی برای بنده فراهم شد تا یکی از شاهکارهای علمی ـ ادبی استاد را به مخاطبان محترم معرفی نمایم. انتخاب یک اثر از میان آثار گرانسنگی چون لغات الترک کاشغری، قارا مجموعه، گلشن راز ترکی، دیوان فضولی، دیوان نسیمی، دیوان غریبی و یادمانهای ترکی باستان برای بنده کاری سخت بود ولی ترجیح دادم از میان یکصد و پنجاه اثر چاپ شدهی استاد به معرفی گلشن راز ترکی بپردازم. چرا که امسال ششصدمین سالگرد خلق گلشن راز ترکی توسط شیخ ولی الوان شئرازی است که هفت سال پیش توسط آقای دکتر صدیق به جامعهی علمی ـ ادبی هدیه شد.
نفس اوردو او رحمانی نسیمی
کؤنول بولبوللری ائیلر سرآغاز
معطر اولدو جان و دل حریمی
کی جاندان آچیلیبدیر «گلشنراز»
گلشن راز فارسی
«مولانا سعدالدین شیخ محمود بن عبدالكریم بن یحیی شبستری» معروف به «شیخ محمود شبستری» آفرینندهی «گلشنراز» در سال 693 هجری قمری در شبستر آذربایجان دیده به جهان گشود و در سال 725 هجری در عنفوان جوانی دیده از جهان بربست. مدفن او در شبستر اکنون زیارتگاه عاشقانش است. در طول زندگی علمی خود از اساتید بنامی چون امین الدین و بهاءالدین یعقوب بهرههای فراوانی برد. از آثار ایشان میتوان «حق الیقین فی معرفه رب العالمین»، «مرآت المحققین»، «سعادتنامه» و «گلشنراز» را نام برد. گلشن راز به تصریح شیخ در ماه شوال سال 717 هجری نگاشته شده است. چنانكه در بیت 33 می گوید:
گذشته هفت و ده از هفتصد سال،
ز هجرت ناگهان در ماه شوال.
شیخ در 24 سالگی به صورت شعر به 18 سئوال فلسفی امیرحسینی هروی خراسانی در باب تفکر، شرط راه و سالک، من و سفر در خود، رهرو و مرد کامل، سرّ وحدت، معروف و عارف و معرفت، اناالحق، واصل ممکن و واجب، قدیم و محدث و غیره پاسخ میدهد و دریائی از معارف عرفانی ـ فلسفی را برمیگشاید. او در این مجموعه به 18 سئوال منظوم حسینی هروی در 999 بیت در قالب عروضی«هزج مسدس محذوف» پاسخ میدهد. امیر حسینی هروی خود دانشمند بزرگ شیعی بود که یادگارهای علمی زیادی مانند زادالمسافرین، کنزالرموز، نزهه الارواح و طرب المجالس از وی برجای مانده است.
هرچند در میان مثنویهای عرفانی ـ فلسفی پرآوازه هیچکدام به اندازهی گلشنراز خلاصه و مفید نیست اما رموز نهفته در ابیات، سخت بودن واژهها، غامض بودن اصطلاحات فلسفی و عرفانی، مملو بودن دیوان از استعارات و ایهامات علمی و عرفانی باعث شده است تا دانشمندان بزرگ بر این مثنوی کوتاه شرحهای بلند بنویسند تا مردم عامی از آن بهرهمند شوند. تعداد کتابهای تشریح گلشنراز از 100 جلد متجاوز است. از جملهی آنها میتوان اشاره کرد به: مفاتیح الاعجاز شمس الدین محمد بن علی لاهیجی در سال 877 ق.، شرح گلشنراز کمال الدین حسین الهی اردبیلی در سال950 ق.، نسائم گلشن اثر شاه داعی الی الله شیرازی متوفای 870 هجری، شرح صاین الدین علی ترکه اصفهانی متوفای 839 هجری، شرح شیخ بابا نخجوانی متوفای 920 هجری و از همه مهمتر شرح گلشنراز منسوب به عبدالرحمن جامی شاعر نامی قرن نهم. همچنین تقلیدهایی از آن شده است که نمونهای از آن «مصباح الهدایه»ی «عماد فقیه» معاصر با شیخ است.
«گلشنراز» را در كنار یك كتاب ادبی میتوان كتاب فلسفی، عرفانی، هیئت و نجوم و فیزیك نامید. با تعمق در ابیات شیخ میتوان ملاحظه كرد كه شیخ صدها سال از زمانهاش پیش بود چراكه بعد از 700 سال اشعار وی در قالب فرضیه و تئوری به جهان معرفی میشود آن هم نه توسط مردم عامی بلکه توسط دانشمندان بنامی چون گالیله (1642-1564م.)، نیوتن (1727-1642)، اینشتین (1955-1879م.) و یا پروفسور حسابی. شیخ در این كتاب صرفاً به سئوالات هروی خراسانی پاسخ میدهد و در محدوده سئوالاتش، دریائی از حقائق به روی جهان برمیگشاید. حال اگر هر آنچه داشت عرضه میكرد، یقیناً بسیار گستردهتر از این مسائل بود و صدها سال دیگر بایستی پای اندیشمندان جهان به جا پای شیخ میرسید. برای نمونه در بیت 149 دربارهی اتم میگوید:
دل هر حبـهای صد خرمن آمد،
جهانی در دل یك ارزن آمد.
در بیت 159 اعتقاد دارد: هر تغییری در عالم تابع حرکت جزیی اتم است:
اگر یك ذره را برگیری از جـای،
خلل یابد همه عالم سراپای.
در بیت 270 نظریهی بینهایتها را که 700 سال بعد توسط پروفسور حسابی ارائه شد، چنین به نظم میکشد:
تو مغز عالمی زان در میانی،
بدان خود را كه تو جان جهانی.
علامه جعفری نقل میکند که وقتی این موضوع را به پروفسور حسابی گفتم، آنقدر به وجد آمد که تا آخر عمر این بیت را بر سر در آزمایشگاه خود نصب کرد.
در بیت 172 کرویت زمین و واحد بود مشرق و مغرب را 325 سال قبل از گالیله به رشتهی نظم درمیآورد:
مشارق را مغارب را بیاندیش،
چو این عالم ندارد از یکی بیش.
در بیت 219 و 220 صدها سال قبل از گالیله، از حرکت زمین سخن میگوید:
ز مشرق تا به مغرب همچو دولاب،
همیگردند دائم بی خور و خواب.
به هر روز و شبی این چرخ اعظم،
كند دوری تمامی گرد عالم.
در ادامه ، در بیت 221 حرکت سیارات و کرات آسمانی را به نظم میکشد:
وز او افلاك دیگر هم برآن سان،
به چرخ اندر همیباشند گردان.
در بیت 231 نیز پس از بیان حرکت تمام سیارات، از ساکن بودن خورشید سخن میگوید:
حمل با عقرب آمد جای بهرام،
اسد خورشید را شد جای آرام.
گلشن راز تركی
هرچند شیخ شبستری مانند بسیاری از شاعران آذربایجان مانند نظامی گنجوی، خاقانی شیروانی، شهریار، پروین اعتصامی و صائب تبریزی ترکی اندیشیده و فارسی سروده یا عربی نوشته است، اما ترجمه و تشریح آن توسط شیخ الوان شئرازی نشان میدهد که زبان ترکی برای بیان این گونه مسائل تا چه حد راحتتر و روانتر است. تنها 50 سال بعد از وفات شیخ شبستری، شیخ شئرازی متولد میشود و 999 بیت او را با 2854 بیت به ترجمه و شرح درمیآورد.
120 سال پیش Pertsch و Flemming توسط كاتالوگهای نسخ خطی از وجود ترجمهی تركی گلشنراز در كتابخانههای وین و پاریس خبر دادند. بعدها معلوم شد ترجمهها، تحشیهها و تشریحات ترکی زیادی از گلشنراز وجود دارد. از جملهی این شرح و ترجمهها میتوان به دیوان «شیخ ولی الوان شئرازی» اشاره كرد. اگر شیخ شبستری ترکیاندیشِ فارسیگوی بود، شیخ شئرازی ترکیاندیشِ ترکیگوی است که با تکیه بر آموزهها و الهامات برگرفته از محیالدینعربی، خواجهاحمدیسوی، شیخ عطار و مولوی درهای حکمت و فلسفه را به زیبایی برمیگشاید. شیخ الوان در مورد زمان تولد و سال سرودن كتاب در ابیات 113 و 114 میگوید:
آغی قیلدیم قارا، قارادی آغیم،
یاخیندیر اللییه ایرمهگه چـاغیم.
شیرین یوزو دولو قویون قوزویدو،
سگیز یوز و ایگیرمی دوققوزیدی.
در بیت 128 نیز ، خود، خود را چنین معرفی میکند:
ولی شئرازینی خیر ایله یاد ائت،
دعا ایله آنین روحونو شاد ائت.
پس شیخ شئرازی در سال 829 هجری و در مرز50 سالگی دیوان را سروده است. لذا شیخ ولی در سال780 متولد شده است. گلشنراز شیخ ولی 112 سال بعد از گلشنراز شیخ محمود سروده شده است. ظاهراً او در سال 1426 میلادی و در سن 66 سالگی فوت کرده است. او اصالتاً شئرازی بود.
ادبیات ترکی این دیوان کاملاً منطبق بر ادبیات ترکی سده هشتم و نهم هجری است و اگر زمان سرایش دیوان معلوم نبود در مقایسه با ادبیات قارا مجموعه که تقریباً معاصر با همین دیوان است، به راحتی میتوانستیم زمان و مکان آن را تشخیص دهیم. کلماتی مانند قامو به جای هامو، گیبی به جای کیمی، قارینداش به جای قارداش، اشبو به جای بو، آنجیلایین به جای اونون تک، گئی به جای یاخشی، قیلاووز به جای مراد و رهبر یا افعالی مانند اورماق به جای وورماق، اولوسار به جای اولاجاق، بولماق به جای تاپماق، آیماق به جای دئمک، نئته کیم به جای نئجه کی را به کراّت در کلام شیخ صفی الدین اردبیلی و مولوی میبینیم. مثلاً چند واژه از همینها را مولوی در دو بیت میآورد:
اگر گئیدیر قارینداش یوخسا یاووز،
اؤزون یولدا سنه اولدو قیلاووز.
چوبانی برک دوت قورتلار اؤکوشدور.
ائشیت مندن قارا گؤزوم! قارا گؤز!
و اما به گلشنراز ایشان از سه محور میتوان نگاه كرد:
قسمی كه ترجمهی مستقیم و سلیس است. مانند:
بنه آئینهای اندر برابر،
در او بنگر ببین آن شخص دیگر. (454)
الینه یئنه گل بیر گوزگو[نو] آل،
نظر ائت صورتین عکسین آنا سال. (1124 ترجمه)
قسمی كه شرح ابیات است. مثلاً بیت 733 را که میگویدکه:«رخصت اهل دل را در سه راه است ـ فنا و سکر و سه دیگر دلال است.» در 10 بیت به زیبایی باز کرده و خواننده را تشریح میکند. یا برای شرح بیت بسیار سربسته و دارای تقیه 390 شیخ شبستری در باب امامت و ولایت که میگوید:
ولایت شد به خاتم جمله ظاهر،
بر اوّل نقطه هم ختم آمد آخر.
شیخ الوان مجبور به شرح110 بیتی آن شده و به صراحت و صداقت، از ولایت امام زمان (عج) سخن میگوید. مقدمات ظهور، شرایط ظهور، علائم ظهور، هنگام ظهور و بعد از ظهور را به تفصیل توضیح میدهد. تقیه را کنار گذاشته و عاشقانه میگوید:
آنین بیریسی مهدی زماندیر،
رسولون آلیدیر، شاه جهاندیر. (775)
اولور اول فاطیمه اوغلانلاریندان،
بو دریانیندیر اول گؤهرلریندن. (776)
بورونه بیر اوزو بیر دورلو سنه،
بونون آردینجا عیسا گؤیدن ائنه. (859)
ولایت جومله اوندا ختم اولوسار،
قیامت یاخین اولونجاق گلیسر. (871)
قسم سوم هم كه مربوط به ارائهی نظرات و فكر و اندیشهی شیخ الوان مربوط میشود و شیخ شبستری در آن مورد حرفی نگفته است. به خاطر اینكه شیخ الوان در این قسمتها مقید به ترجمه نبوده است، آنها را بسیار متعالی سروده و علاوه بر غنای علمی، دریایی از لغات کهن، ترکی را برایمان به یادگار گذاشته است. مانند: ابیات 576 به بعد:
یئنه نوش ائیله رحمت چشمهسیندن،
فراغت بول بو زحمت ائشمهسیندن.
سن اوّل غایب ائیدین حقله غاییب،
دیلهدین قطع ائدهسن [اول] مراتیب.
بو مولکه گلمهگه چونکو یادیلدین،
عنایت اولدو سنه یارادیلدین.
بو جیسمینه قاچان کیم جان اورولدو.
آدین آندا سنین انسان وئریلدی
لازم به اشاره است که گلشنراز علاوه بر شیخ الوان شئرازی توسط افراد دیگری مانند شیخ الاسلام داستانی و جمال الدین هُلوی (متوفای 1654 م.) به ترکی برگردانده شده است.
دكتر صدیق و گلشنراز
آنگونه كه دکتر صدیق در مقدمهی كتاب گلشنراز نوشتهاند، ایشان از 40 سال پیش از آن، شیفتهی «گلشنراز» شده و در نوجوانی تقریباً آن را حفظ كرده و حتی تلاش در ترجمهی آن مینمایند. اما در آن سالها ناكام میمانند. سالها آن را مطالعه و تحقیق کرده و در دانشگاههای ایران تدریس مینمایند. میدانند كه گلشنراز صدها سال پیش ترجمه و تحشیه شده است اما در دستیابی به آن ناكام میمانند تا اینكه درخت تلاش 40 سالهشان در نوروز 1380 ثمر داده و در باكو نسخهی خطی آن را مییابند و آن را بازخوانی مینمایند.
هم اکنون از گلشنراز شیخ الوان 30 نسخه خطی در کتابخانههای دنیا موجود است. نسخهی مورد تحقیق دکتر صدیق شامل شرح و ترجمهی 741 بیت از گلشنراز در قالب 2020 بیت است که به کتابت مصلح الدین بن ایوب در سال 957 هجری انجام گرفته است. یکی از نسخ کامل آن نیز شامل ترجمه و شرح تمامی 1000 بیت گلشنراز شبستری در قالب 2854 بیت در سال 2004 و تنها 4 سال بعد از انتشار آن در ایران، در ترکیه چاپ و منتشر شده است. لذا نسخهی در دسترس آنها کامل بوده و 834 بیت بیش از نسخهی مورد مطالعه دکتر صدیق بوده است. لذا تنها بعد از 4 سال آرزوی دکتر صدیق مبنی بر یافتن باقیمانده شرح و ترجمه برآورده میشود.
بنده در باب کتاب منتشر شده توسط ایشان چند نکته را قابل ذکر میدانم:
این کتاب نیز در کنار دیگر آثار استاد دارای مقدمهای بسیار جامع و کامل در مورد گلشنراز شیخ شبستری و شیخ شئرازی است و خواننده تنها با مراجعه به این مقدمه در این زمینه سیراب میشود. ایشان تنها برای تکمیل مقدمه و ادای حق مطلب به 45 مرجع بزرگ استناد میکنند. کما این که برای شناساندن نباتی در یک مقدمهای که بارها از یک رسالهی دکترا گستردهتر و غنیتر است از72 مرجع بهره میگیرند. طبیعتاً افراد عادی برای تدوین چنین مقدمهای به تعداد مراجع بسیار بیشتر نیاز دارند.
انتهای کتابهای استاد دکتر صدیق (بخش نمایهها) همیشه و همیشه مورد استقبال محققین کشور بوده است. عیب بزرگ آثار علمی و ادبی منتشر شده در کشور ما این است که در انتهای کتابها، کتاب را برای یک محقق آسان نمیکنند. ولی انتهای آثار ایشان غنای علمی آنها را اعتلا میبخشد. مزین شدن کتاب به نمایهی اسامی خاص، کشف الابیات، کشف الآیات، کشف الاحادیث، شرح لغات صعب، شرح اصطلاحات ادبی و عرفانی و فلسفی همراه با ارجاع دقیق به صفحه یا بیت مربوطه تحقیق را برای یک پژوهشگر آسان میکند.
مقایسهی بیت به بیت دو دیوان فارسی و ترکی و مشخص کردن تطبیق بیت ترکی با بیت فارسی از دیگر کارهای ارزندهی این کتاب است. گویا ایشان در تدوین آثار خود از ابتدا تا انتها در فکر پژوهشگر یا دانشجویی است که میخواهد در این آثار تحقیق کند.
دست مریزاد به این استاد فرزانه كه در عرض یكسال دو گنجینهی كهن تركی را به جهانیان معرفی نمودند. یكی متعلق به فرزندی از كوههای سبلان به نام شیخ صفی الدین اردبیلی و دیگری متعلق به فرزندی از کوههای سهند به نام شیخ محمود شبستری. جالب اینكه شیخ صفی از زمان تولد تا وفات شیخ شبستری در قید حیات بوده است و شاید دیداری هم داشتهاند. خصوصاً که شیخ صفی سفری به ارومیه داشت و در مسیر خود با دانشمندان و علمای بزرگی دیدار داشته است.
برای این استاد فرزانه آرزوی طول عمر میکنیم. والسلام علیکم و رحمه الله برکاته.
محمدصادق نائبی
منابع:
1. شبستری، شیخ محمود، مجموعه آثار، به اهتمام صمد موحد، تهران، 1365.
2. شیخ ولی الوان شئرازی، گلشن راز، به اهتمام ح. م. صدیق، تهران، 1381.
3. شیخ صفی الدین اردبیلی، قارا مجموعه، به اهتمام ح.م. صدیق، تهران، 1381.
4. نباتی، دیوان اشعار ترکی، به اهتمام ح.م. صدیق، تهران، 1386.
5. نشریهی کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، جلد 4.
6. سایت اینترنتی تورکجه بیلگی www.Ansiklopedi.Turkcebilgi.com